|
|
|
ایجاد ۱۰ تغییر در دهه سوم زندگیتان ...
ایجاد ۱۰ تغییر در دهه سوم زندگیتان که موفقیت مادام العمر شما را مقدمه چینی می کند
بیشتر مردم دهه دوم زندگیشان را با روی آوردن به رفتارهای ناسالمی خارج از سیستم زندگی خود سپری می کنند مانند خوابیدن تا ۲ بعد از ظهر در جمعه ها و خرج کردن تمام باقیمانده پولشان برای لذت های جدید ولی دهه سوم زندگی شما یک زمان ایده آل برای اضافه کردن عادتهایی است که به شما برای بدست آوردن رضایت شخصی و حرفه ای برای بقیه عمر کمک خواهد کرد.
برای دادن مقدمه ای در این زمینه به شما، ما تئوری های اخیر کوارا درباره تغییرات مهم زندگی را به دقت بررسی کردیم و قانع کننده ترین پاسخ ها را مشخص کردیم. در اینجا ۱۰ ترفند شیوه زندگی را که شما می توانید با انجام آن در دهه سوم زندگی خود پایه و اساس موفقیت مادام العمر خود را بسازید قرار داده ایم.
۱ – سیگار کشیدن را ترک کنید
پیشنهاد کوورا به کاربر سندی پرلمن فینک: اگر سیگاری هستی، بی درنگ سیگار کشیدن را ترک کن. اگرچه نمی توانید زیان هایی را که ممکن است از سیگار کشیدن متحمل شده اید برگردانید، تحقیقات نشان می دهد کسانیکه سیگار کشیدن را پیش از ۴۰ سالگی ترک می کنند ۹۰% کمتر نسبت به کسانی که سیگار کشیدن را ادامه می دهند خطر مرگ و میر دارند.
۲ – شروع کنید که هر روزه در ساعت مشخصی بخوابید و در ساعت مشخصی از خواب برخیزید
ممکن است وسوسه انگیز باشد که از آخر هفته ها برای جبران کاستی های خوابتان استفاده کنید ولی نان والدمن به شما توصیه می کند که در رختخواب بپرید و بخوابید و هر روزِ هفته حول و حوش یک زمان مشخص از خواب برخیزید. کارشناسان می گویند اگر شما حتی چند روز بیش از حد معمول بخوابید، در معرض ریسک تغییر مجدد ساعت بدنتان به یک سیکل متفاوتی هستید، در نتیجه شما در طول روز احساس خستگی خواهید کرد. با به خواب رفتن و بیدارشدن های روتین و منظم تا جایی که می توانید از مشکلات مربوط به خواب در طول عمر جلوگیری کنید.
۳ – شروع به ورزش به طور منظم کنید
الیستر لانگمن می گوید: سعی کنید تا اندازه ای که برایتان ممکن است تحرک داشته باشید، تا زمانیکه شامل تحرک باشد مهم نیست که چه ورزشی انجام می دهید دو ، دوچرخه سواری ، وزنه برداری ، پیاده روی و یا شنا. در نیمه دوم از دهه سوم زندگیتان، از حجم عضلات شما کم می شود پس خیلی مهم است که در این زمان ورزش کنید اما به یاد داشته باشید که فعالیت های فیزیکی را انتخاب کنید که واقعا به آن علاقمندید، به این دلیل که اگر شما ورزشی را دوست نداشته باشید تمایل کمتری به ادامه دادن ورزش دارید.
۴ – شروع کنید که یک دفتر وقایع روزانه داشته باشید
مارک کراولی در نوشته هایش گفته است : “وقایع روزانه خود را ثبت کنید! بایگانی نوشته های شما هم در آینده برای شما ارزشمند خواهد بود و هم شما را سرگرم خواهد کرد” . حتی اگر ترجیح می دهید که تفکراتتان را در خودتان نگه دارید، نوشتن احساسات و تفکراتتان بر روی کاغذ می تواند به شما به مقابله با وقایع پرتنش کمک کند.
۵ – شروع به پس انداز پول کنید
کلیف گیلی می گوید: ” ایجاد عادت زود شروع به پس انداز کردن به این معنی است که شما در هر زمان مشخصی در آینده این کار را به میزان بیشتری انجام داده اید.” ممکن است اینطور به نظر برسد که سالهای طلایی طول عمر شما سالهای آتی طول عمر شما هستند و هرچه شما زودتر شروع به پس انداز کنید، پس انداز شما زمان بیشتری برای افزایش پیدا کردن دارد.
۶ – شروع به دنبال یکی از رویاهای زندگیتان کنید
بیل کاروین در نوشته هایش گفته است : “دنبال کردن هدف های زندگیتان را به تاخیر نیندازید.” “می خواهید خانه بخرید؟ چند بچه داشته باشید؟ کتابی بنویسید؟ یکی از این هدف های زندگی را برگزینید و شروع کنید. از الان تا آخر سال چه کاری می توانید انجام دهید تا یکی از آنها را شروع کنید. ”
۷ – شروع کنید که یاد بگیرید با داشته هایتان شاد باشید
رابرت واکر می گوید:”اگر از داشته هایتان راضی و خرسند باشید ، زندگی شادتری را خواهید داشت.”
این در واقع مربوط به قدردانی است: پژوهش ها نشان می دهد که قدردانی داشته هایتان می تواند شادی را افزایش دهد و از احساسات منفی بکاهد. شاید به همین دلیل است که اپرا وینفری سالهاست که دفتر ثبت روزانه برای قدردانی دارد.
۸ – به این فکر نکنید که شما باید همه را راضی نگه دارید
کوین تئو می گوید: “وقتی به ۳۰ سالگی رسیدم این احساس را که باید همه را راضی نگه دارم در خودم متوقف کردم. شما می توانید دوستان و ارتباطات خود را با دقت بیشتری انتخاب کنید ” در واقع تئو متوجه شد که مجبور نیست با افرادی که رفتار خصومت آمیزی با او داشتند به خوبی رفتار کند. اصلا مهم نیست که تعداد دوستان فیسبوک شما هر روز کمتر از دیروز شود و یا با آدم های بدخلق هیچگونه معاشرتی نداشته باشید ، مهم این است که وقت و انرژی خود را عاقلانه صرف کنید.
۹ – مقایسه کردن خود با دیگران را متوقف کنید
ماهش کی توصیه می کند: ” اگر در مقایسه با دوستان و خواهر و برادرتان شما قادر به انجام بعضی از کارها نیستید،با خودتان در صلح باشید.” “با خودتان خشن نباشید.” همانطور که یک روان درمانگر در نوشته هایش گفته است ، فکر کردن مداوم به اینکه دیگران در حال انجام چه کاری هستند، به شما کمکی در به انجام رساندن هدفهایتان نمی کند. شما بهتر است وقت خود را برای فکر کردن درباره چیزهایی که می خواهید بدست بیاورید و ارزیابی پیشرفت خود در رسیدن به هدف های پیش رویتان صرف کنید.
۱۰ – شروع کنید که اشتباهات خود را ببخشید
لیز پالمر در نوشته هایش گفته: “خود را بخاطر اشتباهاتتان ببخشید. همه ما اشتباهات زیادی انجام داده ایم. خود را در اشتباهات گذشته غرق نکنید. از اشتباهات درس بگیرید، آنها را رها کنید و به جلو حرکت کنید.” یک روانشناس اجتماعی می گوید که خود شفقی(توانایی بخشیدن خود و یادگیری از اشتباهاتمان) کلید اصلی موفقیت است که احتمالا به این دلیل است که افرادی که خودشفقی را تمرین می کنند نقاط ضعف خود را عامل قابل تغییر می بینند و سعی می کنند که اشتباه مشابه در آینده انجام ندهند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
ایجاد -۱۰ تغییر- زندگی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 3 آبان 1394
|
|
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 3 آبان 1394
|
|
بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(ع) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(ع) می شود عطر سیب استشمام کرد؟
نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید:
در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد ۴۳ ، صفحه ۲۸۹ ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیهی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد. پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن میخوردند، به حال خود عود مینمود (بازمیگشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیهاالسلام وفات نمود. حسین علیهالسلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیهالسلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب میشد، آن را بو میکردم، اندکی تشنگی من ساکن میشد. عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام میشد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و هر کس از زواربخواهد استشمام رایحهی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.»
مشابه این داستان را هم «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» جلد ۳ ، صفحه ۳۹۱ .بیان کرده است. ماجرای عطر سیب در کتاب منتهی الآمال نیز آمده است
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
عطر- سیب- حرم امام حسین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
|
|
می دانم حسین اوراق چی در خواب چه دید که امروز 38 سال است که نام حاج حسین هدیه لو در بازار تولید کنندگان اثباب و لوازم هیئت های عزاداری ماندگار شده است ولی خود می گوید: هر چه دارم از امام حسین(ع) است. صدای اذان ظهر در خیابان شهید عابدینی منطقه 20 تهران به گوش می رسد. آستینهایش را بالا زده تا خود را برای نماز ظهر تطهیر کند. حاج حسین را می گویم. همان پیرمرد 60 ساله که 37 سال است علم و کتل و طبل و زنجیر می سازد و در مغازه کوچکش مقابل برج سلجوقی (طغرل) اثباب و لوازم هیئتهای سید الشهدا را جف و جور می کند.
پیرمرد رغبتی برای مصاحبه نداشت و با هر زحمتی بود سر صحبت را باز کردیم. نامش محمد حسین هدیه لو است و می گوید 60 سال دارد. شغلش ساخت تجهیزات و لوازم عزاداری برای هیئتهای مذهبی است. از طبل و سنج و علم گرفته تا زنجیر و دوخت پرچم. خلاصه در این مغازه کوچک کربلایی پنهان است.
از حاج حسین در مورد ورودش به این شغل سوال کردم و گفت: همه چیز از یک خواب شروع شد. ولی این خواب را برای کسی بازگو نکردم و نخواهم کرد. چشمانش پر از اشک شده بود و می گفت: بعد از آن خواب آمدم و این مغازه را علم کردم و شدم نوکر نوکرهای امام حسین(ع) و تمام زندگی ام تغییر کرد.
می گفت: قبلا اوراق چی بودم و وضع مالی ام خوب بود ولی امروز از درون ثروتمند شدم و این ثروت درونی از برکات ائمه اطهار است.
پیرمرد دستانش پینه بسته بود و آرام و قرار نداشت. مشتری ها اغلب جوانان بودند و می آمدند و می رفتند. می گفت: در این شغل معجزه ها دیدم. جوانانی که ظاهرشان اصلا به مسلمانی نمی ماند ولی برای سید الشهدا هزینه کرده و اشک میریزند. بعد نگاهی به من کرد و گفت: اگر حضرت زهرا (س) به کسی اجازه دهد او می تواند در عزاداری امام حسین (ع) شرکت کند و قدمی در این راه بردارد. او صاحب همه مراسم و هیات هاست و دعوت هر شخص به عهده اوست.
حسین اوراق چی به نام حاج حسین هدیه لو امروز آوازه اش در بسیاری از شهرری و تهران تا استانهای سراسر کشور پیچیده است. او امروز یکی از بزرگترین پیشکسوتان ساخت علم و تیغه و اثباب عزاداری سیدالشهدا است. هر چند دیگر توان جوانی را ندارد ولی می گوید: تا زنده ام برای خاندان اهل بیت نوکری می کنم.
از حاج حسین هدیه لو سوال کردم در شغل شما چینی ها هم ورود کرده اند؟ پاسخی به من داد که از سوال کردنم پشیمان شدم. گفت: کل یوم عاشورا کل عرض کربلا. حسین برای تمام جهان است. آن چینی که طبل حسین می سازد و پرچم حسین می دوزد هر چند نداند چه ساخته است ولی از برکت وجود حسین بهره می برد. حسین برای همه است و هر کس قدمی برایش بردارد عاقبت به خیر می شود.
حاج حسین دیگر داشت برای نماز آماده می شد. سوال کردم خودتان هم هیئت دارید؟ گفت: هیئت من جایی است که بچه ها باشند. من همیشه در هیئت کودکان حضور دارم. گفتگوی ما هر چند کوتاه بود ولی آشنایی با مردی مانند حاج حسین گران بها و با ارزش بود.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
نوکری -امام حسین(ع) - خواب+عکس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
|
|
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:
روایت اول – سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
روایت دوم – شيخ صدوق ميفرمايد: يزيد شب با حال مستي خوابيد و صبح مرده او را يافتند در حالي که بدن او تغيير کرده،مثل آنکه قير ماليده باشند.بدن نحسش را در باب الصغير دمشق دفن کردند.
روایت سوم – هبي از محمد بن احمد بن مسمع نقل ميکند که گفت: يزيد مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمين خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.
بلاذري در انساب الاشراف مينويسد: پيري از شاميان به من گفت: علت مرگ يزيد اين بود که او در حالت مستي بوزينه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دويد که گردنش شکست، يا چيزي در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گرديد.
روایت چهارم – در “الکامل فی التاریخ” آمده است : یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شدهبود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماریای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
یزید -ملعون ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
|
|
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه شهروند در گزارشی عزاداری این روزهای جوانان تهرانی با ظاهری متفاوت را بررسی کرده است؛
محرم از راه رسید و یک بار دیگر هیأتها و دستههای عزاداری حضرت سیدالشهدا علیهالسلام حال و هوای این روزهای خیابانهای شهرهای کشور را عوض کردهاند. این بار هم مردم سراسر کشور در ١٠ روز اول ماه محرم سیاه پوشیده و به استقبال عزاداری برای امام حسین(ع) و یارانش در واقعه عاشورا رفتهاند.
این بار اما دهه اول ماه محرم و برنامههای عزاداریاش با تغییرات مختلفی از راه رسیده است؛ تغییرات در ظاهر تعدادی از زنان و مردانی که حضورشان با ظاهری متفاوت در هیأتهای عزاداری و در ساعتهای قبل از نیمهشب در خیابانهای تهران بحثبرانگیز شده است.
ماجرا بیشتر به پسران و دخترانی برمیگردد که با نوع پوشش و آرایش صورت و سرشان خیلیها را متعجب کردهاند. حالا چند روزی است که عکسهایی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که پسرانی را نشان میدهد که موهایشان را تراشیده و روی آن «یاحسین» و « یا ابوالفضل » طراحی کردهاند و دخترانی که با آرایش و لباسهای ویژه ماه محرم به تماشای هیأتهای عزاداری در خیابانها آمدهاند.
حالا انتشار این عکسها در شبکههای اجتماعی مانند تلگرام آنقدر گسترده شده است که باعث واکنشهایی در میان بعضی مسئولان اتحادیهای شده است. اولین واکنش برمیگردد به «افسرالملوک یاسان»، رئیس اتحادیه آرایشگران زنانه تهران که گفته است آرایش ویژه محرم و تبلیغات آن بهطورکلی ممنوع است: «برای آرایشگاههای زیرمجموعه اتحادیه پیامکی مبنی بر پیگرد قانونی این نوع تبلیغات ارسال و آگهی آن نیز در روزنامهها درج شده است. همچنین بخشنامهای درباره این موضوع و پیگردهای قانونی آن برای آرایشگاهها ارسال شده است.» «مصطفی آگاهی»، رئیس اتحادیه آرایشگران مردانه هم یکی دیگر از کسانی است که درباره تبلیغات آرایشگاهها برای آرایشهای مخصوص محرم واکنش نشان داده است.
او گفته است که آرایشگاهها به هیچ عنوان اجازه انجام تبلیغات در این زمینه را ندارند و به محض اطلاع از این موضوع آن واحد صنفی را پلمب خواهیم کرد: «بهزودی دراینباره اطلاعرسانی ویژه میکنیم و مصادیق آن را در سایت اتحادیه درج خواهیم کرد.» آگاهی گفته که در اولین روز ماه محرم پیامک اطلاعرسانی درباره پیگرد قانونی این کار برای اعضا ارسال شده، گفته آنچه تحت عنوان آرایش یا مدل موی ویژه محرم در جامعه رایج شده، توهین به مذهب است و ما با آن مقابله میکنیم: «گاهی برخی از افراد درخواست آرایشهای خارج از عرفی را دارند که علاوه بر اینکه این آرایشها به هیچ عنوان در شأن و شخصیت اجتماعی یک فرد مذهبی نیست بلکه خارج از عرف جامعه هم است و متاسفانه بعضی از آرایشگاهها که معمولا هم فاقد پروانه کسب بوده و حتی در مکانهای مسکونی فعالیت میکنند، اقدام به اینگونه آرایشها مینمايند.»
رئیس اتحادیه آرایشگران مردانه مصادیق برخورد با آرایشهای خارج از عرف را اینطور اعلام کرده است: «تراشیدن مو با مضمون اسامی مقدس مانند «یا حسین(ع)» که بهتازگی در ایام محرم انجام میشود یکی از مواردی است که بهشدت با آن برخورد میشود. برداشتن ابرو، انجام خالکوبی، زدن رژلب و انجام تاتو ازجمله مواردی است که در صورت مواجهشدن با آن در آرایشگاه مردانه، واحد صنفی متخلف حتما پلمب میشود. اینگونه اقدامات علاوه بر اینکه باعث جریحهدار شدن عفت عمومی در جامعه میشود با هیچگونه عرف اجتماعی نیز همخوانی ندارد و با هر اقدامی که نارضایتی مردم را به دنبال داشته باشد، برخورد خواهد شد.»
او گفته است: «در گذشته ٥هزار واحد صنفی فاقد پروانه کسب درحال فعالیت بود که این رقم هم اکنون به يكهزار و ٩٠٠ واحد کاهش یافته و مابقی واحدهای صنفی هم در شرف اخذ پروانه کسب هستند.»
آرایشگاهها: ممنوعیتی به ما اعلام نشده است
روسای اتحادیههای آرایشگران مردانه و زنانه اما در حالی از ممنوعیت آرایشهای با مضمون محرم خبر دادهاند که تعدادی از آرایشگرهای تهران میگویند دراینباره نه پیامک و نه بخشنامهای برای آنها فرستاده شده و آنها چون در این روزها مشتری زیادی برای انجام این آرایشها دارند، این کار را انجام میدهند.
«امین» که آرایشگر یک آرایشگاه مردانه در محله ونک تهران است به «شهروند» میگوید که از روز اول محرم امسال حدود ١٥ مشتری داشته است که از او خواستهاند روی موی سرشان ترکیبهای «یاحسین» و «یا ابوالفضل» علیهماالسلام طراحی کند: «مشتریهایم معمولا یا با خودشان از مراسم و نمادهای ماه محرم عکس میآورند یا میخواهند که روی سرشان، یاحسین و یاابوالفضل طراحی کنیم.»
او میگوید که از محلههای مختلف تهران مشتریانی دارد که میخواهند آرایشهای مخصوص ماه محرم داشته باشند: «از شهرری، سعادتآباد، هفتتیر ولی بیشتر مشتریانم از منطقههای شرقی تهران مانند تهرانپارس و دردشت میآیند. آنها عشق این کارها را دارند و وقتی با آنها درباره اینکه چرا این کار را میکنند صحبت میکنم، فقط میگویند مد است و دوست دارند خاص باشند.» این آرایشگر میگوید که قیمت مدلهای موی مخصوص محرم بستگی به نوع طرح دارد ولی معمولا از ٥٠هزار تومان شروع میشود. «حسین»، ٢٧ ساله، آرایشگر دیگری است که صاحب یک آرایشگاه در مرکز تهران است.
او درباره ایام محرم و مشتریهای خاصش گفته است: «در ایام محرم، مصرف چسب مو در آرایشگاههای مردانه به اوج خود میرسد. جوانها از ما میخواهند موهایشان را طوری درست کنیم که در طول عزاداری تکان نخورد. آرایش مو با خاک هم در این ایام رواج دارد که ما از خاک تمیز رس برای آن استفاده میکنیم.» به گفته او، «بهتازگی هم خط انداختن روی سر و طرح دادن و حتی نوشتن نام حسین و ابوالفضل و ... روی سر که از طریق شابلون صورت میگیرد نیز باب شده است. طرحدادن به ابروها نیز در این ایام بازار داغی دارد. ما حتی در این ایام روی مدلهای بستن شالگردن و چفیه هم کار میکنیم و برای آن هم متقاضی داریم.»
ماجرا اما فقط به آرایشگاههای مردانه و مشتریهای این روزهایشان محدود نمیشود. حالا از تعداد زیادی از آرایشگاههای زنانه تهران خبر میرسد که سر آنها هم این روزها از مشتریانی که میخواهند مو و صورتهایشان را با آرایشهای ویژه ماه محرم بیارایند، شلوغ است.
«مینا»، یکی از آرایشگرانی است که در یک آرایشگاه زنانه در غرب تهران کار میکند. او گفته که آرایشگاهی که او در آن کار میکند، در روزهای محرم شیفت ویژه دارد: «ما در این روزها آرایش مو با شال و حتی بستن شال و روسری را هم برای مشتریان انجام میدهیم. آرایش صورت و شنیون مو نیز در این ایام مشتری فراوان دارد و دختران جوان از ما میخواهند صورتشان را به سبک مناسب شب آرایش کنیم و حتی رنگ موهای روشن که در شب بهتر دیده میشوند، مد میشود و متقاضی دارد.»
او گفته است: «من از ٢٠ سالگی به کار آرایشگری مشغولم اما در ٥سال اخیر کار و بار آرایشگاهها در ایام محرم سکه شده است، هر چند که پیش از آن هم زنان و دختران جوان به آرایشگاه میآمدند تا برای دنبال دستهرفتن به گفته خودشان خوشتیپ باشند اما در سالهای اخیر مد ایام محرم بسیار باب شده است. مادر من هم سالهای سال آرایشگر بوده است و میگوید در حدود ٣٠سال پیش همه آرایشگاههای زنانه بسته بود و مردم حتی ابرو هم تمیز نمیکردند اما امروز دوره و زمانه تغییر کرده است و ماهم به فکر نان درآوردن هستیم. وقتی مشتری داریم، کار میکنیم.»
«دوست داریم، پس انجام میدهیم»
برای پیدا کردن کسانی که تصاویرشان این روزها دست به دست میشود، لازم نیست چندان خیابانها را بالا و پایین کرد. در مناطق شرقی و جنوبی تهران، این شبها میتوان دختران و پسرانی را پیدا کرد که در کنار ظاهر معمولی عزاداران حسینی، تفاوت نوع آرایش مو و صورتشان پیداست.
«امیر»، ٢١ ساله یکی از این پسران است که هر روز به هیأت عزاداری سر کوچهشان در خیابان نبرد میرود و با دوستانش این خیابان را بالا و پایین میکند. او مدل موهایش را به قول خودش به آخرین مدل ٢٠١٥ زده، دورش را تراشیده و شالگردنی را دور گردنش انداخته است که میگوید داده رویش «سلام بر حسین» چاپ کنند. او میگوید تا قبل آمدن تاسوعا و عاشورای امسال میخواهد به آرایشگاه دوستش برود و از او بخواهد که ابروهایش را هم مدل محرم امسال طراحی کند.
«امیر» همینطور که در خیابان ایستاده و منتظر آمدن دستههای عزاداری است میگوید که این دومین سال است که با آمدن محرم، به سبک ویژه این روزها خودش را آرایش میکند: «بین دوستان من مد است که به صورت معمولی برای شبهای محرم بیرون نیاییم. من فقط این کار را دوست دارم و منظور دیگری از کارم ندارم.» «محمد» هم که دوست «امیر» است، حرف او را اینطور ادامه میدهد: «مگر باید حتما فکر خاصی پشت این کار ما باشد؟ ما در روزهای دیگر هم با مد روز پیش میرویم و حالا هم دوست داریم با مد روزهای محرم خودمان را آرایش کنیم.»
در روزهای گذشته انتشار عکسهای مربوط به آرایش مخصوص محرم باعث واکنشهایی میان کاربران شبکههای اجتماعی و بعضی مسئولان شده است. از طرف دیگر، غیر از آرایش ویژه محرم، طراحی لباس و شالهای مخصوص ماه محرم هم جلب توجه کرده است. «کیوان»، یکی از کاربران فیسبوک هم دراینباره نوشته: «هر چیزی که مورد استقبال عمومی قرار بگیره یه عده برای نون در آوردن از این گرایش مردم شروع میکنن به ایدهپردازی کردن. نمونههاش زیاده.»
هرکسی از ظن خود شد یار «محرم»
پوشش و آرایش ویژه جوانان ایرانی برای محرم اما این روزها مورد توجه جامعهشناسان هم قرار گرفته است. آنها میگویند این موضوع یکی دیگر از تغییراتی است که جامعه ایرانی در یک سنت مذهبی و تاریخی ایجاد کرده است.
«سعید معیدفر»، استاد دانشگاه تهران یکی از این جامعهشناسان است. او دراینباره میگوید: «ما میتوانیم با پدیدههای اجتماعی به صور مختلفی برخورد کنیم. میتوانیم بگوییم در بروز یک پدیده توطئهای در کار است و عدهای فریب خوردهاند یا از طرف دیگر میتوان صورت دیگری تحلیل کرد ولی بهعنوان یک جامعهشناس باید بتوانیم ارزیابی واقعبینانهای از این تحولات ارایه کنیم وگرنه با آن تحلیلهای اولیه، خودمان میدانیم که هر سال دریغ از پارسال است. ما اگر پدیدههای اجتماعی را آنطور که هستند نتوانیم درک و تحلیل کنیم، در آن مداخلهای هم نمیتوانیم کنیم ولی اگر توانستیم تحلیل واقعبینانهای ارایه کنیم، شاید بتوانیم در آن مداخله کنیم.»
او ادامه میدهد: «ما امروز شاهد دگرگونیهای مختلفی در آیینها و مراسم محرم هستیم. ما سالهاست به اشکال مختلف تغییراتی را در این حوزه میبینیم. مثلا در سالهای انقلاب که ما شاهد تحول فراوانی در آیینها و مراسم محرم بودیم، این مراسم سیاسی شد و خیلی از آن اشکال رفتاری تغییر کرد؛ هم فرم هم محتوا. اگرچه آن اصل عزاداری برای امام حسین(ع) باقی ماند ولی فرم و محتوا تغییر کرد. در سالهای گذشته هم شاهد تغییراتی دراینباره بودهایم؛ مثلا در سالهای خیلی دور، روحانیون و علمایی که نزد مردم اعتبار بالایی داشتند، نبض محرم در اختیارشان بود اما بعد از آن دیدیم که مداحان اهمیت پیدا کردند و تغییراتی را هم در محتوا و هم فرم ایام ایجاد کردند. درحال حاضر ما شاهدیم که برخی از گروهها و دستهها سعی میکنند در کنار حادثه مهم عاشورا، بهرهبرداریهایی هم برای گروه و جناح خودشان داشته باشند.»
این جامعهشناس معتقد است: «این تغییرات در نوع برخورد با مراسم ایام محرم مصداق شعر هر کسی از ظن خود شد یار من است. ما در حال حاضر تعداد زیادی از جوانان را میبینیم که در محرم، یعنی یک عنصر مشترک شریک میشوند ولی ممکن است نمادها و علمهای خودشان را حمل کنند یا بهرهبرداریهای دستهای و سیاسی خودشان را در این مراسم دنبال کنند. سالهاست گروههایی میآیند و از این فضای محترم برای منافع جناحی خودشان بهره میبرند و از این فرصت استفاده میکنند. الان هم جماعتی از جوانان نمادها و نشانههای خودشان را بر محرم بار کردهاند و ضمن اشتراک در این مناسبت، بهرههایی هم برای آن نوع نگاه خودشان از آن میبرند.»
معیدفر ادامه میدهد: «من فکر میکنم که یا ما باید بهطورکلی تمام این بهرهبرداریها را از محرم کنار بگذاریم که به اعتقاد من ممکن نیست یا آنکه همانطور که ما از محرم بهره میبریم یعنی اشتراک در این آیین تاریخی و ملی و مذهبی، در کنار آن فرصتی هم پیدا کنیم برای به عرصه آمدن خودمان، برای به فعل در آوردن بعضی کارهایی که در موقعیتهای دیگر نمیتوانیم انجام دهیم. محرم فرصتی ایجاد میکند تا افراد با جهتگیریهای مختلف خودشان بروز و ظهوری پیدا کنند. جوانان هم امروز برخیشان متفاوتند. یکسری جوانان از این ایام بهرههای خودشان را میبرند و تمام همت خودشان را میگذارند که هرجور میخواهند بهرهبرداری جناحی کنند، از طرف دیگر جوانان دیگری هم هستند که اگرچه ما ممکن است قبولشان نکنیم از فرصت محرم استفاده کنند و آنها هم خودشان را از لحاظ ظاهری بروز میدهند و نمیتوان جلوی هیچکدام را گرفت.»
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
آرایش- عجیب ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
|
|
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 29 مهر 1394
|
|
از چند روز مانده به ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، همه در تدارک آفرینش جدیدی هستند. آفرینشی از نوع تغییر حال و هوای درونی و بیرونی خود و دیگران. هنرمندان هم از این قافله دور نماندهاند.
این روزها شهر رنگ و بوی حسینی به خود گرفته است. جای جای در و دیوارهای پایتخت و کشورمان پرشده از پرچمهای سیاه و سرخ عزاداری سالار شهیدان.
محلههای شهر، از هر منطقه و با هر مرام و مسلکی هریک به شکلی ارادت خود را به صاحب این روزها و شب ها نشان می دهند. از چند روز مانده به آغاز محرم و به تبع آن ماه صفر، همه مردم از کوچک و بزرگ و فقیر و غنی در یک چیز با هم یکی می شوند و آن ابراز علاقه و ارادت به شهیدان قافله کربلاست.
روزهای باقی مانده به محرم، روزهای آمادگی برای آفرینش است. آفرینشی که رنگ و بوی تغییر روحی و درونی دارد. در این میان اما هنرمندان هم از قافله عقب نماندهاند و هر یک سعی دارند به نوعی با هنر خود، سهمی در تغییر حال و هوای معنوی خود و دیگران داشته باشند.
در ادامه میتوانید برخی از طرحهای گرافیگی و پوسترهای ماه محرم را ببینید:
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
پوستر، رنگ، بو، عزا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 26 مهر 1394
|
|
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
|
|
پزشکان همواره در درمان امراض یک قاعده کلی را در نظر دارند و آن «صدمه نزدن به بیمار» تا حد ممکن است. اما گفتن این جمله به مراتب ساده تر از عمل کردن به آن است.
مردمان باستان به طرز عجیبی در مورد جراحات، بیماری ها و امراض اطلاعات داشتند با این همه، طبیبان آن دوران برای درمان بیماری ها غالبا به روش هایی وحشتناک و همراه با درد و خونریزی برای درمان بیماران متوصل می شدند.
حجامت
متخصصات حوزه سلامت و پزشکی برای مدت هزاران سال اینگونه باور داشتند که بیماری صرفا به خاطر «بد بودن خون» است و کشیدن خون بدن نیز احتمالا از دوران سومریان و مصریان آغاز شد اما تا شکل گیری یونان و رم کلاسیک به صورت فراگیر در نیامد.
طبیبان حازق و چیره دستی نظیر بقراط و جالینوس بر این باور بودند که بدن انسان از چهار ماده اصلی پر شده است: صفرای زرد، صفرای سیاه، بلغم و خون و برای آنکه سلامت انسان حفظ شود لازم است که همواره توازن و تعادل کافی میان این چهار ماده حبرقرار باشد.
با در نظر داشتن همین نکته، به آنها که تب یا بیماری های مزمن دیگر داشتند توصیه می شد اندکی از خون بدن خود را از دست بدهند. پزشکان این افراد نیز برای ایجاد تعادل و توازن میان چهار ماده یاد شده صرفا برشی در یکی از رگ های فرد ایجاد کرده و بخشی از مایعات حیاتی فرد را می کشیدند و درون ظروفی به نام نهنج می ریختند. در برخی موارد حتی از زالو برای مکش خون بدن فرد استفاده می شد.
این اقدام خطرناک در صورتی که به درستی انجام نمی شد می توانست باعث مرگ فرد شود با این همه تا قرن ۱۹ میلادی حجامت به عنوان یکی از اصلی ترین روش های درمانی مورد استفاده طبیبان قرار می گرفت و هم اکنون نیز در برخی کشورها به بیماران تجویز می شود.
مته کاری جمجمه
قدیمی ترین شکل جراحی در تاریخ بشر یکی از مخوف ترینشان هم به شمار می رود. در حدود ۷۰۰۰ سال پیش، تمدن های سراسر جهان، عملی به نام مته کاری را انجام می دادند؛ سوراخ کردن جمجه به عنوان روشی برای درمان بیماری ها.
در حال حاضر دانشمندان صرفا می توانند حدس بزنند که این نوع جراحی مغز اولیه چطور و چرا انجام می شده است و اطلاعات دقیقی در این رابطه ندارند. برطبق یک نظریه رایج، این شیوه می توانسته یک سنت قبیله ای یا حتی روشی برای آزاد کردن ارواح خبیث از مغز فرد باشد که باعث بروز یک بیماری خاص در وی شده اند.
با این همه، برخی دیگر باور دارند که این روش صرفا یک شیوه مرسوم جراحی بوده که برای درمان بیماری صرع، سردرد، آبسه و لخته شدن خون تجویز می شده است. جمجه های مته کاری شده یافت شده در پرو همچنین نشان میدهند که از این شیوه به عنوان نوعی درمان اورژانسی برای برداشتن ذرات استخوان به جای مانده در سر به خاطر شکستگی های صورت گرفته در آن استفاده می شده.
جیوه درمانی
جیوه را غالبا به خاطر سمی بودنش می شناسند اما جالب است بدانید که در گذسته از این ماده به عنوان نوعی اکسیر و داروی شفابخش استفاده می شده است. پارسیان و یونانیان باستان این ماده را نوعی پماد اثربخش می دانستند و کیمیاگران چینی هم باور داشتند که جیوه مایع و نوع سولفید شده آن اثرات معجزه آسایی در افزایش عمر و حیات دارد.
برخی شفادهنده های آن دوران حتی به بیماران خود وعده می دادند که با مصرف کردن دم کرده های سمی حاوی جیوه، سولفور و آرسنیک می توانند حیات ابدی پیدا کنند و روی آب راه بروند. یکی از معروف ترین قربانیان این شیوه غلط درمانی کین شی هوانگ امپراتور چین بود که بعد از مصرف کردن قرص های حاوی این ماده که برای جاودانه شدنش ساخته شده بود جان خود را از دست داد. این فلز سنگین در واقع با آسیب زدن به کلیه و کبد، بیماران را از پای در می آورد.
مرهم ساخته شده از کود حیوانی
مصریان باستان سیستم درمانی سازماندهی شده و منظمی داشتند و جالب است بدانید که برای درمان بیماری های مختلف پزشکانی با تخصص مرتبط را تربیت می کردند. با این همه، مواد و روش های درمانی مورد استفاده آنها همواره هم عادی نبود و بعضا از خون سوسمار، موش های مرده، لجن، نان کپک زده هم بسته به نوع مرض استفاده می کردند.
اما مشمئز کننده تر از همه این روش های درمانی، استفاده از مدفوع انسانی و حیوانی برای درمان بیماری ها و جراحات مختلف بود که توسط مصریان صورت می گرفت. براساس کتب تاریخی مربوط به ۱۵۰۰ سال قبل از میلادی، مردم باستان از مدفوع الاغ، سگ و غزال ها به خاطر مزایای درمانی (که تصور می شد داشته باشند) و همچنین توانایی شان در دور کردن ارواح خبیث بهره می گرفتند.
این داروها و روش های تنفرانگیز در پاره ای از اوقات باعث بروز کزاز و دیگر عفونت ها می شدند با این همه کاملا هم بی تاثیر نبودند چراکه بر اساس پژوهش های انجام شده، فلور یافت شده در مدفوع برخی گونه های جانوری حاوی مواد آنتی بیوتیک است.
درمان های انسانی
آیا از سردردهای مزمن، گرفتگی عضلات یا زخم معده رنج می برید؟ زمانی پزشکان باستان برای این قبیل بیماری ها و امراض نوعی اکسیر را تجویز می کردند که دربرگیرنده نسوج، خون یا استخوان انسانی بود.
این روش درمانی که «طب جسد» خوانده می شد تا صدها سال یک متد درمانی رایج محسوب می شد. رمی های باستان بر این باور بودند که خون گلادیاتورهای کشته شده می تواند در درمان صرع موثر باشد و داروسازان قرن دوازدهم نیز عادت داشتند که مقداری «پودر مومیایی» را نگهداری کنند که از مومیایی های مصر تهیه می شد.
در قرن هفدهم میلادی هم چارلز دوم پادشاه انگلستان ظاهرا ماده ای به نام «قطره های شاه» را مصرف می کرده که از خرده های جمجمه انسان و الکل تهیه شده بود.
در آن دوران تصور می شد که این درمان های انسانی می توانند موادی سحرآمیز را در خود داشته باشند. مردمان باستان همچنین اعتقاد داشتند که با خوردن بقایای بدن یک موجود در گذشته می توانند بخشی از روح آنها را نیز مصرف کنند و در نتیجه هم به عمر خود بیافزایند و هم اینکه سلامت کلی شان را حفظ کنند.
این شیوه درمانی معمولا با در نظر داشتن نوع بیماری تجویز می شد (به عنوان مثال برای درمان میگرن تجویز پزشکان این بود که از بقایای جمجمه مردگان استفاده کنند و برای درمان دردهای عضلانی هم گفته می شد که از چربی های بدن مردگان استفاده شود).
اما دست پیدا کردن به جسدهای تازه پروسه ای وحشتناک و البته دشوار بود. جالب است بدانید که در پاره ای از موارد فرد بیمار در جریان مراسم های اعدام حضور می یافت تا بتواند بی درنگ از خون تازه آن بیاشامد.
جمجه درمانی بابلی ها
به اعتقاد بابلی های باستان، اغلب بیماری ها به خاطر نیروهای شیطانی به وجود می آمدند یا اینکه حاصل مجازات خدایان به خاطر گمراهی های گذشته فرد بوده اند. در نتیجه، پزشکات برای درمان بیشتر به سحر و جادو متکی بودند تا دارو. برای مثال اگر بیماری دندان قروچه می کرد، درمانگر به این نتیجه می رسید که روح یکی از اعضای مرده خانواده اش به جسم او وارد شده و تلاش دارد که با او ارتباط برقرار کند. براساس اسناد تاریخی به جای مانده از دوران باستان، طبیبان به فرد تجویز می کردند که برای مدت یک هفته با جمجه یک مرده بخوابد تا روح از بدنش خارج شود.
:: موضوعات مرتبط:
اجتماعی ,
طب سنتی ,
,
:: برچسبها:
مرور- تکنیک -درمانی- طب باستان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
|
|
یک خاطره عجیب...
سالها پیش با اتومبیل همراه با جمعی از دوستان از شهر خارج شدیم . در طول راه از مناظر زیبای طبیعت استفاده میکردیم و بمقتضی سن و سال ، خوش و خرم وقت میگذراندیم.
در یک زمین سبز و خرم گله ای از گوسفندان در حال چرا بودند. یکی از همراهان کار عجیبی کرد که همه ما را مبهوت ساخت. وی گفت: ببینید رفقا.... من با گوسفندان حرف میزنم و آنها هم جواب مرا میدهند.
بعد شیشه ماشین را باز کرد و رو به گله کرد و با صدائی شبیه خود آنها گفت: بع.....
ناگهان تمامی گله به او پاسخ داده و همه با هم صدای بع بع را سر دادند.
از روی کنجکاوی پرسیدم : تو به آنها چه گفتی و آنها چه جواب دادند؟
گفت: نمیدانم .... اما صدای من طوریست که گله را بصدا در میآورد.
آنروز در طول مسیرمان به گله های دیگری از گوسفنداننیز برخورد کردیم و این واقعه تکرار شد. دوست همراه ما شیشه را پائین میکشید و با صدای آنها "بع" میگفت و همه گله هم جواب میدادند.
این خاطره بدون اینکه توضیحی برای آن بیابیم یکی از خاطرات عجیب زندگی من بود.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
خاطره- عجیب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
|
|
جایگاه رفیع از دید ملا نصرالدین...
یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد ، که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد . وقتی که دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. به ناچار خودش برگشت پایین . بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده،بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد. بعد ملا نصر الدین گفت: لعنت بر منکه نمی دانستم که اگر خر به جایگاه رفیع و پست مهمی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کشد!!!
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
جایگاه- رفیع-ملا نصرالدین ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
|
|
تصاویری از کودکی چهره های هنری و سیاسی را برای شما قرار داده ایم.
با پیشرفت تکنولوژی تلفن های همراه و وجود نرم افزارهای پیام رسان و شبکه های اجتماعی، اطلاع از زندگینامه هنرمندان بسیار آسان شده است.
یکی از جالب ترین جنبه زندگی هنرمندان و چهره ها در کودکی آن ها نهفته است و مردم نسبت به دانستن این برهه از زندگی هنرمندان اشتیاق نشان می دهند.
در این خبر تصاویر کودکی چهره های هنری، ورزشی و سیاسی که در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است، جمع آوری کرده ایم.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
رویا، کودکی، مظفرالدین شاه، گلزار، عکس، ملی مرزی، ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
|
|
یک روانشناس گفت: نوجوانی دوره بحرانی است که با اعمال مهارتهای مناسب میتواند از این مرحله به سلامت عبور کند.
ناهید ازغندی روانشناس کودک و نوجوان : نوجوانی دوره گذر از خطرهاست و یکی از آنها مواجهه با عشقهای زودگذر بوده که در این شرایط حرف اول رفتار با وی را والدین میزنند که باید با اعمال رفتار مناسب، فرزند خود را از این مرحله بحرانی به سلامت عبور دهند.
وی در ادامه اضافه کرد: هنگام عاشق شدن نوجوان به هیچ وجه اورا نصیحت نکنید زیرا مانند والدین قادر به دیدن و شنیدن واقعیتها نبوده و شنیدن سخنان کلیشهای جز ادامه رابطه پنهانی سود دیگری نخواهد داشت.
ازغندی گفت: هرگز با مچگیری، آگاهی از رازهای وی، محدود، زندانی کردن و یا گرفتن تلفنهمراه او از این حس و رابطه منصرف نمی شود. و تنها باعث دوری والدین از فرزند خود شده و زمانی پذیرای آنهاست که او را به شخص مورد نظرش نزدیک کنند.
این روانشناس در پایان خاطرنشان کرد: مبارزه با این حس و مقایسه آن با اطرافیانش نهتنها چشمان نوجوان را به روی واقعیت بازنمیکند بلکه ستیزهجویی والدین باعث تقویت این رابطه شده و نوجوان بیشتر به سمت عشق خود پناه میبرد.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
نوجوانی، عاشقی، عشق، خانواده، ملی مرزی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
|
|
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 23 مهر 1394
|
|
قطاری که سریعتر از هواپیما حرکت خواهد کرد...
مدلی از قطار مگلو، در محیط آزمایشگاهی جنوب غربی چین توسعه یافت؛ قطاری که قرار است از هواپیما نیز سریعتر حرکت کند. هرچند که برای به انتها رسیدن این پروژه راه زیادی باقی است. با تحقیقات انجام شده در دانشگاه Jiao Tong در شانگهای، مدلی از این قطار پر سرعت توانایی حرکت بین ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ کیلومتر بر ساعت را دارد؛ یعنی معادل سرعت یک هواپیما. انتظار میرود این تکنولوژی تا ۱۰ سال آینده عملیاتی شود و تا سال ۲۰۳۰ در سراسر کشور گسترش یابد. با کمک این تکنولوژی، مسافران قادر خواهند بود فاصلهی بین پایتخت تا "گوانگژو" (۲۲۹۴ کیلومتر) را در زمان ۲ ساعت طی کنند. مسافتی که با استفاده از هواپیما ۳ ساعت طول میکشد.
(قطار مگلو)
تنها دو کشور ایالات متحده و سوئیس هستند که بر روی این تکنولوژی تحقیق و پژوهش میکنند. بد نیست بدانید که از لحاظ تئوری با استفاده از این تکنولوژی میشود تا ۲۰۰۰۰ کیلومتر بر ساعت قطارها را به حرکت در آورد. برخی از مزیتهای این تکنولوژی، مصرف یک دهم سوخت مورد مصرف هواپیماها و ایجاد تقریبا هیچ نویز است. البته هزینهی استفاده از این تکنولوژی نیز نجومی است. یکی از استادان دانشگاه Jiao Tong البته با دیده شک به قضیه مینگرد. او از لحاظ فنی و اقتصادی آن را مورد سوال قرار میدهد و اضافه میکند که برای مردم بسیار خطرناک است که با کمک این تکنولوژی با میانگین سرعتی بیش از ۳۵۰ کیلومتر مسافرت کنند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
قطار- سریعتر- هواپیما ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 21 مهر 1394
|
|
آیا میدانید...؟
حروف انگلیسی A,B,C,D در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 99 دیده نمی شود؟
حرف D برای اولین بار در عدد 100 بکار می رود (Hundred)
حروف A,B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999 دیده نمی شود.
حرف A برای اولین بار در املای عدد 1000 دیده می شود (Thousand)
حروف B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999999999 دیده نمی شود.
حرف B برای اولین بار در املای عدد بیلیون بکار می رود. (billion)
و حرف C هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
سرگرمی ,
,
:: برچسبها:
حروف ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 21 مهر 1394
|
|
درمان درد...
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
درمان درد ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 21 مهر 1394
|
|
چرخه ی رنگ چیست و چگونه از آن در دکوراسیون داخلی خود استفاده کنیم؟
طراحان معمولا از چرخه رنگ برای به تصویر کشیدن و نمایش دادن رنگهای یک طیف رنگی واضح و دیدنی استفاده میکنند. این مدل کاری مدل ساده اما خیلی مهم است، باید بدانیم که نیاز نیست خیلی هم به تمامی اصول چرخه رنگ پایبند بود. با این حال، استفاده از چرخه رنگ به ما این امکان را میدهد که از برخی از راز و رمزهای مربوط به انتخاب تم رنگی برای طراحی داخلی خانه پرده برداریم. برای استفاده از چرخه ی رنگ باید بدانید که رنگ هایی که مقابل هم قرار می گیرند یعنی همان رنگ های متضاد در واقع رنگ های مکمل محسوب می شوند. پس یکی از ساده ترین راه کار ها استفاده از رنگ های مکمل چرخه ی رنگ می باشد، که در چرخه رو به روی هم قرار گرفته اند. به طور مثال ترکیب رنگ بنفش و زرد.
مطلب بیشتر:معجزه چرخه رنگ در دکوراسیون منزل
:: موضوعات مرتبط:
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
دکوراسیون- ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 20 مهر 1394
|
|
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 20 مهر 1394
|
|
پفک خوراندن به بز/اطراف تهران
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
تصاویر ,
,
:: برچسبها:
پفک -بز- تهران ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 20 مهر 1394
|
|
تغییر رمز مودم وای فای در هر مدلی متفاوت است و فقط کافی است مراحل آن را در یکی مودمی یاد بگیرید و بعد از آن میتوانید رمز هر نوع مودمی و از هر برندی را به راحتی تغییر دهید.
● ابتدا مرورگر اینترنتی را باز کنید و آدرس 192.168.1.1 را تایپ کنید. ● سپس نام کاربری و رمز عبور مودمتان را وارد کنید، که معمولا admin میباشد. با وارد کردن نام کاربری و رمز عبور وارد صفحه تنظیمات میشوید. تا به اینجای کار همه مودمها مثل هم هستند اما برای ورود به قسمت تنظیمات وای فای ۲ تا راه وجود داره که در مودمهای مختلف یکی از دو روش اعمال شده است:
۱- در صفحه اصلی تنظیمات مودم گزینهای وجود داره با عنوان Network که وقتی روی آن کلیک کنید یک صفحه دیگری باز میشود که چند گزینه دارد. دنبال گزینهای با عنوان Wireless یا WiFi و یا WLAN را پیدا کنید تا وارد صفحه تنظیمات WiFi شوید. در بخش تنظیمات Wi Fi به قسمت Security برید و از آنجا گزینه Password یا Preshared Key یا Passphrase را پیدا کنید و به دلخواه تغییر دهید.
۲- در صفحه اصلی تنظیمات گزینهای با عنوان Wireless یا WiFi و یا WLAN وجود دارد. هر کدام از این گزینهها را انتخاب کنید و در بخش تنظیمات Wi Fi به قسمت Security برید و از آنجا گزینه Password یا Preshared Key یا Passphrase رو پیدا کنید و به دلخواه رمزعبور را تغییر دهید.
:: موضوعات مرتبط:
اجتماعی ,
فناوری ,
,
:: برچسبها:
روش ,
تغییر ,
رمز ,
وای فای ,
مودم ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
|
|
سردارحسین همدانی از همرزمان نزدیک سردار شهید حاج محمود شهبازی در دوران دفاع مقدس بود.
سردار شهید حاج حسین همدانی یکی از بنیانگذاران سپاه منطقه غرب خصوصا استان "همدان" و "کردستان" بوده و از فرماندهان جنگ تحمیلی و از یادگاران دوران دفاع مقدس و از همرزمان نزدیک سردار شهید حاج محمود شهبازی به حساب میآید.
تصویری از رونوشت دستخط سردار شهبازی بر کتاب پرواز در ملکوت اهدایی به حسین همدانی در فضای مجازی منتشر شد.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
شهدا ,
,
:: برچسبها:
دست نوشته، شهید، سردار، همدانی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
|
|
اعترافات زیبا...
اعترافات زیبا!
>بهنام: >اعتراف می کنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش می کردم تا کارتون تموم نشه و بعد می آمدم گریه می کردم به مادرم می گفتم کار تو بود روشن کردی کارتون تموم شد! > >شمیم: >اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت: املاها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفی می بینم کی به حرفام گوش می ده... از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟ بیشتر هم به دریچه کولر شک داشتم! > >مهرشاد: >یک روز ایستاده بودم منتظر تاکسی هی می گفتم میدون ونک! بعد از 2-3 بار دیدم بهم بد نگاه می کنن! دور و برم رو که نگاه کردم فهمیدم ایستاده ام توی میدان ونک می گم ونک! > >لادن: >اعتراف می کنم وقتی بچه بودم کارتون فوتبالیستها رو نشون می داد، من هم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای توی کارتون بودم، می رفتم لباسمو عوض می کردم، یه لباس خشگل و شیک می پوشیدم، تا وقتی توی دوربین نگاه می کنند، منو ببینند و عاشقم بشن! > >ستاره: >اعتراف می کنم یه بار اتو کشیدن موهام یک ساعت طول کشید، چون موهام بلند بود، بعد از کلی کیف کردن و احساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتوی مو خاموشه! > >نگار: کلاس اول دبستان بودم سر درس "ص" وقتی داشتم مشقاشو می نوشتم به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه می گیم "بارون" اما کتابیش می شه "باران"، پس صابون هم لابد صابان هست اصلش! از این نبوغ خودم کیف کردم، همه مشقامو نوشتم صابان! فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال! علی: اعتراف می کنم بار اول که یه بز از نزدیک دیدم بچه بودم، از ترس بهش سلام کردم بعد فرار کردم. بتی: اعتراف می کنم یه با زنگ زدم 700 اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد از یک ربع یه پسره جواب داد. من هم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟ شیوا: اعتراف می کنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام، تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه! تازه هی چند بار پشت سر هم این کار رو کردم، چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد! نگین: اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارساله مون رو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چه طوری؟ دیدم بچه تحویلم نگرفت باباهه خندید. اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چه قدر بزرگ شده! مامان گفت نوید کیه؟ گفتم: پسر آقای... گفت اون اسمش پارساست، اسم باباش نویده! بهزاد: اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونه تون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیامد تازه شاهکارم برای خانواده معلوم شد! اعتراف می کنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیـــــــر جووون... بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی می خوامـــت... گفتم منم همین طور... گفت پیش ما نمیای؟ گفتم چرا، حتماً... از پشت میزم بلند شدم برم توی اتاقش. به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفنی با دوستش حرف می زنه و من از شدت ضایعگی دیوار رو گاز گرفتم... مونا: چند روز پیش دختر خالم گوشی موبایلش رو خونه ما جا گذاشته بود... بهش اس ام اس زدم: گوشیتو جا گذاشتی! چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار می کشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگار رو روی گوشیم خاموش کردم و بدتر از اون این که بلافاصله گوشی رو پرت کردم توی باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم! بتی: اعتراف می کنم یکی از معضلات دوران بچگیم این بود که چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتونی که اشک هاشون به دو طرف پرت می شد گریه کنم! کلی تلاش می کردم موقع گریه کردن مثل اونا باشم. مثلا سرمو بالا بگیرم دهنمو باز کنم یا چشامو تنگ کنم! ولی باز هم جواب نمی داد
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
اعتراف- زیبا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
|
|
چرا خدا زن را آفرید؟...
By the time the Lord made mothers, he was into his sixth day of working overtime. An Angel appeared and said "Why are you spending so much time on this one"?
وقتی خدا مادران را می آفرید در روز ششم تا دیروقت کار می کرد. فرشتهای اومد و پرسید: چرا اینقدر روی این یکی وقت می گذاری؟ و خدا پاسخ داد : می دونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش کنم ؟
She has to be completely washable, but not plastic, have 200 movable parts, all replaceable, run on black coffee and leftovers, have a lap that can hold three children at one time , have a kiss that can cure anything from a scraped knee to a broken heart, and do these things only with two hands."
باید قابل شستشو باشه ولی پلاستیکی نباشه. بیش از 200 قسمت قابل حرکت داشته باشه که قابل تعویض باشند. و باید بتونه از همه جور غذا استفاده کنه. .باید بتونه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگیره . با یه بوسه که از زانوی زخمی تا قلب شکسته رو شفا بده. و همه اینها رو باید فقط با دو تا دست انجام بده.
the angel was impressed" just two hands..impossible""
"And that's just on the standard model?" the Angel asked.
"This is too much work for one day. Wait until tomorrow to finish."
فرشته تحت تأثیر قرار گرفته بود . فقط دو تا دست غیر ممکنه . مطمئنی این یک مدل درست و استاندارده ؟ این همه کار برای امروز زیاده بقیهاش رو بگذار برای فردا و تکمیلش کن
"But I can't!" The Lord protested, "I am so close to finishing this creation that is so close to my own heart. She already heals herself when she's sick AND she can work 18 hours a day
نمی تونم دیگه آخرای کارمه. چیزی نمونده که موجودی را که محبوب قلبم هست رو کامل کنم. وقتی بیمار می شه خودش، خودش رو معالجه می کنه و می تونه 18 ساعت در روز کارکنه .
The Angel moved closer and touched the woman, "But you have made her so soft, Lord." "She is soft," the Lord agreed, "but I have also made her tough. You have no idea what she can endure or accomplish."
فرشته نزدیکتر اومد و زن رو لمس کرد: این که خیلی لطیفه!! بله لطیفه. ولی خیلی قوی درستش کردم . نمی تونی تصور کنی چه چیزهایی رو می تونه تحمل کنه و بر چه مشکلاتی پیروز بشه.
"Will she be able to think?", asked the Angel. The Lord replied, "Not only will she be able to think, she will be able to reason, and negotiate." The Angel then noticed something and reached out and touched the woman's cheek. "Oops, it looks like you have a leak with this model. I told you that you were trying to put too much into this one."
فرشته پرسید : می تونه فکر کنه ؟ خدا پاسخ داد : نه تنها فکر می کنه می تونه استدلال و بحث و گفتگو کنه .
فرشته گونه زن رو لمس کرد: ”خدا فکر کنم بار مسئولیت زیادی بهش دادی ! سوراخ شده و داره چکه می کنه !”
"That's not a leak." The Lord objected. "That's a tear!" "What's the tear for?" the Angel asked. The Lord said, "The tear is her way of expressing her joy, her sorrow, her disappointment, her pain, her loneliness, her grief, and her pride." The Angel was impressed. "You are a genius, Lord. You thought of everything; for mothers are truly amazing!"
خدا اشتباه فرشته رو تصحیح کرد : چکه نمی کنه - این اشکه . فرشته پرسید :به چه دردی می خوره ؟ اشکها روش او هستند تا غمهاش، تردیدهاش، عشقش ، تنهائیش، رنجش و غرورش را بیان کنه . فرشته هیجان زده گفت :خداوندا تو نابغه ای فکر تمام چیز های خارق العاده رو برای ساختن مادرها کرده ای ..
but there is only one thing wrong with her
she forgets what she is worth...
فقط یک چیزش خوب نیست. خودش فراموش می کنه که چقدر با ارزشه .
~by Erma Bombeck~
pass this on to your lady friends to remind them how fantastic they are ....pass it on to males you
know .sometimes they need to be reminded ..!!!
این متن رو برای تمام دوستان خانم خودتون بفرستید تا بدونند که چقدر فوقالعاده هستند
و همینطور برای آقایان که گاهی لازمه بهشون یادآوری بشه. .
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
خدا- زن- آفریدن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
|
|
آیا می دانستید که در دهه 1980 میلادی در کنکره آمریکا طرحی مطرح شد مبنی بر اینکه زنانی که در کلوپها و بارها و مراکز فساد مشغول به خود فروشی هستند ، باید یک وجه تمایزی با بقیه زنان اجتماع داشته باشند که در این زمان بفکر طراحی لباسی جذاب ودر عین حال منحرف کننده افتادند که این دسته از زنان را از جامعه متمایز کنند. " ساپورت " محصول این تفکر غربی بود که امروزه برای کشورهای جهان سوم تبدیل به فرهنگ و مد شده است. کاش استفاده کنندگان این لباس سخیف می دانستند که در چه دامی افتادند و چطور مورد تمسخر سران کشورهای غربی قرار گرفتند... امام حسین فرمودند: لباس تنگ نپوشید که لباس یهودیان است
لطفا منتشر کنید شاید واقعا عده ای ندانند که چه می کنند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
ساپورت ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
|
|
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
بصیرت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
|
|
پاییز آمدست که خود را ببارمت پاییز لفظ دیگر”من دوست دارمت” بر باد می دهم همه ی بود خویش را یعنی تو را… به دست خودت می سپارمت
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
تصاویر ,
,
:: برچسبها:
پاییز ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 19 مهر 1394
|
|
عظیم ترین مجسمه های جهان...
از زمان باستان تاکنون بشر علاقه زیادی به ساخت مجسمههای با ابعاد بزرگ داشته است. مجسمه ابوالهول که توسط مصریان باستان ساخته شده در حدود 20 متر ارتفاع داشته و هنوز هم جزء بزرگترین مجسمههای جهان محسوب میشود. در طول سی سال گذشته جهان شاهد ساخت مجسمههایی بلندتر و بزرگتر بوده است. در ادامه شما را با تعدادی از این عجایب نوین آشنا میکنیم.
رودینا مات(مام وطن)
این مجسمه که در شهر کیف (Kiev) پایتخت کشور اوکراین قرار دارد و از روی سمبلی مربوط به جنگ جهانی دوم مدل سازی شده که هدف آن بسیج و تحریک مردم شوروی بوده در زمان جنگ بوده است. ساخت این مجسمه که از جنس تیتانیوم است در 1981 به پایان رسید و در ارتفاع 62 متری و برفراز ساختمان موزه این شهر(موزه جنگ بزرگ میهن پرستانه) قرار گرفته است. طول این مجسمه 102 متر و وزن آن 560 تن است. طول شمشیر مجسمه 16 متر و وزن آن 9تن بوده و روی سپر مجسمه آرم اتحاد جماهیر شوروی نقش بسته است.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
سرگرمی ,
تصاویر ,
,
:: برچسبها:
عظیم- مجسمه ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 15 مهر 1394
|
|
میوه هائی که به جوان ماندن انسان کمک میکند...
لیموترش، انار، انگور، گریپ فروت و غیره از میوه هایی هستند که به جوان ماندن انسان کمک می کنند.
خبرگزاری شینهوا با انتشار تصاویر لیمو ترش، آلو زرد، گریپ فورت، گیلاس، انار، هویج، زیتون، خیار و انگور اعلام کرد که مصرف آنها به جوان ماندن انسان کمک می کند.
***لیموترش
لیمو ترش خاصیت ضدباکتریایی، ضدویروسی، تقویت کننده سیستم دفاعی بدن، کاهش دهنده وزن، هضم کننده و تصفیه کننده کبد دارد. لیمو ترش دارای املاح و ترکیبات زیادی مانند اسیدسیتریک، کلسیم، منیزیم، ویتامینC، فلاوونوئید، پکتین و لیمونین است که ایمنی بدن را تقویت می کند و با عفونت ها مقابله می کند.
***آلو زرد
آلوزرد حاوی ویتامین های آ- ب – ب2- ب 6 پ پ – ث و عناصری مثل کلسیم، فسفر، منیزیم، آهن فلوئور و گوگرد است.
آلو زرد به علت داشتن مواد معدنی مفید، عدم تعادل یون های خون را از بین می برد و مواد لازم را در دسترس سلول های بدن و بویژه سلول های عصبی قرار می دهد.
این عناصر مفید در فعالیت سلول های عصبی و از میان بردن تحریک آنها نقش بسزائی دارند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
میوه- جوان - انسان ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 15 مهر 1394
|
|
طنز تلخ...
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
طنز -تلخ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 15 مهر 1394
|
|
چهار چیز...
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
چهار- نکته ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 15 مهر 1394
|
|
دو عکس دیدنی...
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
تصاویر ,
,
:: برچسبها:
عکس- دیدنی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 14 مهر 1394
|
|
آرزو...
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
آرزو ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 14 مهر 1394
|
|
خواب دیدن...
همه مردم خواب میبینند.... خواب ها گاهی ترسناک و زمانی مبهم و برخی هم کاملا گویا هستند.
در مورد خواب دیدن هیچ نکته روشن علمی نمیتوان گفت .... اما تعبیر شدن بعضی از خواب ها آنچنان وضوح دارد که انسان در علت آنها حیران میماند.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
خواب- ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 14 مهر 1394
|
|
طنز- معنی پشت پرده...
متخصص کسی است که موضوع ساده یی را چنان پیچیده کند که باورت شود که پیچیدگی موضوع تقصیر توست! - ویلیام کاسل اگر تلفن زنگ نزنه، منم!- جیمی بافه(خواننده ی امریکایی) شاید کره ی زمین جهنم کره یی دیگر باشد!- آلدوس هاکسلی بارزترین دلیل این که موجودات هوشمند در کهکشان زندگی می کنند این است که هرگز نکوشیده اند با ما تماس بگیرند!- بیل واترسن نمی توانی همه چیز داشته باشی. کجا جایشان می دهی؟!- استیون رایت
دشمنان خود را دوست داشته باش. دیوانه شان میکند!- لی.دی ایست به امید آن که دوست دارانمان دوستمان بدارند و آن ها که دوستمان ندارند، خداوند قلبشان راتغییرجهت دهد. اگر نتوانست قلبشان را تغییرجهت دهد، مچ پایشان را تغییرجهت دهد تا آنان را از لنگیدنشان بشناسیم!- دعای ایرلندی منو به هوس نینداز. راهشو خودم بلدم!- ریتا لی بران زندانی جنگی کسی است که در کوشش خود برای کشتن تو ناموفق بوده است واز تو می خواهد اورا نکشی!- وینستون چرچیل عادت داشتم غذاهای طبیعی مصرف کنم تا این که دریافتم خیلی ها به دلایل طبیعی می میرند!- ناشناس
خداوندا! مرااز دانستن چیزهایی که نیاز به دانستن آن ها ندارم حفظ کن. مرا حتا حفظ کن از این که بدانم چیزهایی دانستنی هستند که من نمی دانم. همچنین مرا حفظ کن تا ندانم که تصمیم گرفته ام چیزهایی را ندانم!- داگلاس آدامز
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
طنز- معنی- پشت پرده ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 14 مهر 1394
|
|
به کودک دروغ نگوئید...
وقتی بچه بودم با برادر و خواهرم در حیاط یا اتاقها بازی میکردیم. گاهی که شیطنتی از ما سر میزد میگفتند:حاجی خرناس را صدا میکنیم که ترا بخورد.
برای رفتن به آشپزخانه باید دویا سه تا پله از حیاط پائین میرفتیم تا به کف آن میرسیدیم. بعد از اینکه ما را با آمدن حاجی خرناس می ترساندند برای اثبات حرف خودشان ، ناگهان از پله های آشپزخانه یک سر وحشتناک بیرون میآمد که دنباله آن لباس سیاهی بر تن او بود. البته ما فقط سر و قسمتی از شانه او را میدیدیم. این حاجی خرناس بود. وقتی سرش را بیرون میآورد نعره ای میزد و تهدید میکرد که اگر شیطنت کنیم ما را خواهد خورد.
ما هم از ترس ساکت می شدیم و گوشه این می نشستیم.
در عرض هفته معمولا یک یا دو مرتبه حاجی خرناس خودش را به ما نشان میداد و ما هم ماست ها را کیسه میکردیم.
در همان زمان مرا به کودکستان گذاشتند. در آنجا دو معلم خانم داشتیم که جمعیت حدود بیست نفری بچه ها را اداره میکردند. یکی از آنها بنام خانم نیریبسیار پر جذبه بود و همه از او میترسیدیم. نام معلم دیگرمان خانم فروغی بود که بسیار مهربان بود و همه بچه ها دوستش داشتند.
در کودکستان گاهی شعر می خواندیم و گاهی نمایش بازی می کردیم و خلاصه سرمان را گرم می کردند.
من بچه بسیار زیبائی بودم ، بطوریکه هر جا میرفتم نظر همه را جلب مینمودم. این دو معلم هم شاید به همین علت مرا خیلی دوست داشتند.
یکی از چیز هائی که در کودکستان بما گفتند این بود که : اگر گناهی بکنیم و یا کار بدی انجام دهیم، پای چشم هایمان نوشته میشود و معلمین میفهمند که ما این کار بد را کرده ایم.
در این مواقع معمولا خانم نیری ما را با تندی و عتاب مورد سرزنش قرار میداد و معلم دیگرمان نیز با مهربانی واسطه میشد و میگفت :دیگه تکرار نمیکند.... بچه خوبی است .
من در منزل شیطنتی نمی کردم و اگر هم کاری انجام میدادم که مورد پسند بزرگتر ها نبود میگفتند : پای چشمت نوشته شد. فردا خانم نیری می فهمد.
منهم که می ترسیدم التماس و گریه میکردم که ترا به خدا پاکش کنید ... دیگه این کار را نمی کنم.
در این حالت مادرم یا خواهرم انگشت شست خود را بعنوان پاک کردن پای چشم هایم میکشیدند و میگفتند : پاک شد.
منهم باور می کردم و به کار خود مشغول میشدم.
خواهری داشتم که به دبیرستان میرفت و سر راهش مرا به کودکستان میرساند.
در منزل ما یک قاب بزرگ بود که عکس پدرم را در آن قرار داده بودند. یکروز شیشه این قاب شکست و معلوم نبود کی آنرا شکسته است.
وقتی من به کودکستان رفتم، خانم نیری و فروغی مرا صدا کردند و به یک اطاق کوچک بردند.
خانم نیری با قیافه غضب آلوده ای گفت: چرا شیشه قاب عکس پدرت را شکستی؟ پای چشمت نوشته شده که کار تست.
و بعد تهدید کرد که اینطور و آنطور مجازت می شوی.
من نه از ترس ، ... بلکه چون شکستن شیشه کار من نبود ، از شدت ناراحتی ناشی از این تهمت اشک به چشمانم آمد.
در درون من چیزی خرد شد و قلبم شکست. با اطمینان از این که من این کار را نکرده ام بغضی شدید گلویم را فشرد و نمی گذاشت حرفی بزنم.
خانم فروغی تا اشک مرا دید مرا بغل کرد و گفت: آخی ... دیگه نمی کند.... این بچه خوبیست.... دیگه نمی کند. این حرکت او بیشترمرا آتش زد. چون بخاطر کاری که نکرده بودم سرزنش میشدم و محبت میدیدم.
خانم فروغی با محبت مرا ناز کرد و به سر کلاس فرستاد.
اما من اشکم بند نمیآمد زیرا برایم مسلم شد که نوشته شدن پای چشم دروغ است و این تهمت را بیهوده به من زده اند.
معلم مهربان ما که اشک مرا دید بیشتر مهربانی کرد و گفت: تو که عمدا نکردی ... خوب پیش آمده .... ناراحت نباش....
از این حرف او من بیشتر گریه ام می گرفت ، چون بیشتر درد تهمت خوردن را حس می کردم. ولی متأسفانه نمی توانستم اعتراضی بکنم .
آنروز وقتی به خانه رسیدم، در حیاط کنار ناودان فلزی ایستادم و به اتاق خودمان که در طبقه بالا بود نرفتم.
مادرم که در اتاق بود با تعجب گفت: همایون .... چرا بالا نمی آئی....
نمی دانستم چه بگویم ... فقط گفتم: من فهمیدم که پای چشم نوشته شدن دروغ است .... چون من شیشه قاب پدر را نشکستم اما خانم نیری مرا دعوا کرد و گفت که پای چشمت نوشته شده تو شکستی.
بغض گلویم را می فشرد. مادرم با تعجب گفت: این کار یکی است که ...خواسته ضربه ای بزند... وگرنه ما می دانیم که تو شیشه را نشکستی.
من نمی فهمیدم که چرا باید کسی چنین دشمنی در حق من بکند و دنباله قضیه را هم بیاد ندارم. ولی از این که بزرگتر ها بما بچه ها دروغ می گویند خیلی ناراحت شدم.
چند وقت بعد در زیر زمین خانه بازی می کردم. چشمم به صندوق بزرگی افتاد که در گوشه زیر زمین بود. از روی کنجکاوی در آن را باز کردم و ناگهان دیدم صورت حاجی خرناس وسط مقداری لباس در آن قرار دارد.
اول ترسیدم ، ولی وقتی دقت کردم دیدم که آن صورت یک ماسک مقوائی است که آنجا قرار داده اند.
قهمیدم که حاجی خرناس هم دروغ است . ماسک را برداشتم و با کشی که داشت آنرا به صورت خودم زدم. سپس رفتم جلوی آئینه خودم را تماشا کردم و خنده ام گرفت. وقتی مادرم مرا دید او هم خندید و من گفتم : پس حاجی خرناس هم دروغ بود.
با ماسک به کوچه رفتم . دیدم برادرم از سر کوچه با دو خواهر بزرگترم در حال آمدن به منزل هستند.
شیطنتم گل کرد و با همان ماسک جلو رفتم و به برادرم گفتم : هووووو .... هووووو
من حاجی خرناس هستم.
برادرم اول ترسید اما خواهر هایم به او گفتند : نترس این همایون است.
در این جا من ماسک را از صورتم برداشتم و خندیدم .
به این ترتیب برادرم هم فهمید حاجی خرناسی وجود ندارد. البته بعد از آن هم زیاد شیطنت نمی کردیم ، ولی از همان موقع حس می کردم که دروغ گفتن آنهم به بچه ها کار بسیار زشتی است.
اما..... چرا اصلا باید دروغ گفت....؟
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
کودک- دروغ ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 14 مهر 1394
|
|
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
|
|
نرم افزارهای موبایل،واتس اپ امن تر است یا تلگرام،یکی از موضوعات مهم در استفاده از شبکه های موبایلی امنیت در این شبکه ها است.
کاربرای شبکه های اجتماعی ترجیح می دهند از برنامه هایی استفاده کنند که از امنیت بالاتری برخوردار باشد.برنامه تلگرام یکی از بهترین برنامه های پیام رسانی است. سرعت تلگرام بسیار خوب، رابط کاربری بسیار ساده ای دارد و همه می توانند با آن کار کنند.
تلگرام نرم افزار پیام رسان کدباز موبایل (چیزی شبیه واتس اپ و وایبر و...) استت که امنیتش یکی از مهمترین ویژگی هایش محسوب می شود و ادعا می کند پیام های ارسالی با آن به هیچ عنوان قابل رصد، شنود، کنترل محتوا و فیلترینگ هوشمند نیست و حتی جایزه ای ۲۰۰ هزار دلاری برای هک آن در نظر گرفته است.
حال در این مطلب برای روشن شدن این ادعا با بررسی سه فاکتور رمزنگاری اطلاعات، ذخیره سازی پیام ها و آسیب پذیری های امنیتی به مقایسه تلگرام و واتس اپ به عنوان یک نرم افزار مشابه و بسیار رایج می پردازیم.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
,
:: برچسبها:
واتس آپ، تلگرام، امنیت، شبکه های اجتماعی، نرم افزار، ملی مرزی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
|
|
آقا محمدخان با انتصاب قاسمخان دولّو ، اولین گام را در راه تشکیل نظمیه (شهربانی) در تاریخ معاصر ایران برداشت و میرزا شفیع مازندرانی را برای مدیریت امور غیرنظامی شهر گماشت. پس از آن، دستگاه اداری ـ دیوانی و اطلاعاتی و امنیتی به میراث رسیده از دورانهای گذشته، به تدریج در نظام جدید پذیرفته شد. از جمله، منصب کلانتر بار دیگر مورد توجه حکمرانان قاجار قرار گرفت و دامنه آن توسعه یافت.
میرزا ابراهیمخان کلانتر که وزیر اعظم و اعتمادالدوله سه پادشاه (لطفعلی خان، آقا محمدخان و فتحعلی شاه) بود، نشان از اهمیت و اعتبار سمت و منصب کلانتری در آن روزگار است و نشان میدهد که کلانتران اساسا از میان رجال درجه اول کشور و منطقه منصوب میشدند. دستگاه اداری و به تبع آن، نظام اطلاعاتی و امنیتی قاجارها طی دوران حکومت فتحعلی شاه و محمدشاه، بر همان پایههای سنتی ادامه یافت و نسبت به دوران گذشته تغییر محسوسی در آن مشاهده نشد.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
نظامی ,
,
:: برچسبها:
پلیس، ایران، اولین، نظامی، عکس، ملی مرزی، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 13 مهر 1394
|
|
|
|
|
|
|