غروب نابهنگام سامرا فرارسید

 

صفات تو را بر شمردن، همه ي صفات تو را " هدايت" دانستن، تو را منجي بي هدايتي ها خواندن، تمام ارادتي ست که از ما ساخته است.مولاي بزرگوار ما، دهمين ستاره آسمان امامت، حضرت امام هادي(ع) همچون امامان و معصومان ديگر، همواره راهبر امت و بيان کننده احکام اسلام و قرآن بود. امام هادي(ع) دهمين اشعه فروزان مهر الهي بر روي زمين و واسطه فيض ميان آفريدگار و آفريدگان بود که با فروغ عالم تاب دانش و يقين خويش تاريکي هاي ناداني را روشن مي ساخت و گرمابخش محفل شيعيان در آن شام سرد و بي روح بود. عروج روح قدسي آن انسان وارسته جهان اسلام را غرق در ماتم و اندوه ساخت و شهر سامرا را پر از شيون و ناله کرد. تمامي دوستداران اهل بيت در غم فقدان گوهري تابناک عزادار شدند و آن سال را سال اندوه شيعه ناميدند. سلام بر تو اي پيشواي دهم شيعيان. سلام بر تو اي دهمين نور هدايت و امامت. سلام بر تو اي فرزند پيامبر(ص)، اي منزلگاه فرشتگان الهي و اي خزانه دار علم. سلام بر تو اي امام هدايت گر و چراغ تاريکي ها و اي پرچمدار پرهيزگاري. درود خداوند بر تو باد و چلچراغ هدايتت، که هنوز هم روشن و نوراني فرا راه حقيقت پويان پوتو افشاني مي کند. درود خداوند بر تو باد در روزي که قدم به عالم خاک نهادي و قدم از عالم خاک برداشتي.حديثي آموزنده از امام هادي(ع): از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى، صميّـميــت و محبّــت مجـوى. هم چنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى، نصيحت و موعظه طلب نكن، چون ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آنها مى باشد. (أعلام الدّين: ص 312، س 14)امروز زمين آغوش گشوده است تا بار ديگر انسان پاکي از سلاله خاندان پيامبر(ص) را در خود جاي دهد و او را به حياتي برتر از اين دنياي دون و در کنار اوليا و انبيا نويد دهد. شهادت جانگداز آن امام همام، امام علي النقي(ع) را به عموم شيعيان جهان تسليت مي گوييم



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: امام هادی (ع) ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 23 فروردين 1395
پندهای اخلاقی

افسران - در حضور هفت گروه هفت کار را مخفی کن..



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: پند و اندرز ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 18 فروردين 1395
دختر گرامي پيامبر(س) ما را به كارگري خود پذیرفت
داستانهای واقعی؛

تابستان 1363 كه در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادري به همراه دو دخترش برخورد كردم كه در حال درو كردن گندم‌هايشان بودند. فرمانده‌ي گروهان، ستوان آسيايي به من گفت:  مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع كنيم و برويم گندم‌هاي آن پيرزن را درو كنيم.

به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم. پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بيرون برويد تا به كمك سربازان گندم‌هايتان را درو كنيم. شما فقط محدوده‌ي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد. پيرزن پس از تشكر و قدرداني گفت: پس من مي‌روم براي كارگران حضرت فاطمه‌ي زهرا(سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم .

ما از ساعت 9 الي 11/30 صبح توسط پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو كرديم. بعد از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: مادر چرا صبح گفتید مي‌روم تا براي كارگران حضرت فاطمه(س) هندوانه بياورم. شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد؟ گفت: ديشب حضرت فاطمه‌ي زهرا(سلام الله عليها) به خوابم آمد و گفت: چرا كارگر نمي‌گيري تا گندمهايت را درو كند؟ ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقت‌فرسا را انجام دهي. من هم به آن حضرت عرض كردم: اي بانو تو كه مي‌داني تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه‌ ی كارگر را نمي‌دهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم. بانو فرمودند: غصه نخور! فردا كارگران از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم. امروز هم كه شما اين پيشنهاد را داديد، فهميدم اين سربازان، همان كارگران حضرت مي‌باشند. پس وظيفه‌ي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم.  
بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(سلام الله عليها)  فدايت شوم كه ما را به كارگري خود قابل دانستي.

راوی : سرگرد مسلم جوادي ‌منش
منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1381
* چند جمله جنگ



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , ارتش , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: ارتش , سربازان حضرت فاطمه زهرا , کارگران حضرت فاطمه زهرا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 26 اسفند 1394
امام خمینی: از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.
افسران - امام خمینی:  از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.

امام خمینی:
همه اینها از برکت خونهای پاک شهدای عزیز هشت سال نبرد بود، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با امریکا و غرب و شوروی و شرق نشأت گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد. چه کوته نظرند آنهایی که خیال می‌کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده‌ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است! در حالی که صدای اسلامخواهی افریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسی مردم در امریکا و اروپا و آسیا و افریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.
من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیده‌ها به گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌اش عدول می‌کند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی‌شود؟!



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: امام خمینی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 26 اسفند 1394
عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت
افسران - ASHURA
 صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت
آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت

بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت
یک نفس گفت ؛ ولی آینه را آه گرفت

راه افتاد میسحا که نفس تازه کند
زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت

خانه آوار شد و روی قدم هاش افتاد
اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت

سمت در رفت ولی در به تقلّا افتاد
و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت 
 
درب بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت
روضه ای شد که دل حضرت درگاه گرفت

باز هم روضه دیوار و در و یک مادر...
باز با دختر خود ذکر "وا اُمّاه " گرفت

لحظه ای بر در این خانه به زانو افتاد
"اشکِ بر فاطمه" را توشه این راه گرفت

وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود
پا شد و جلوه ی "یا فالق الاصباح" گرفت

رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش
رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت

بوسه ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد
آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت

مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد
آنچنان که دل محراب و دل ماه گرفت

آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت
خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت

پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت
عاقبت حاجت خود را اسدالله گرفت


:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: علی ع ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 17 اسفند 1394
لبریز از عشق است این حال چه بگویم در وصفش ؟!!!!!؟!

افسران - لبریز از عشق است این حال چه بگویم در وصفش ؟!!!!!؟!



:: موضوعات مرتبط: شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: شهدا- مادر شهدا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 17 اسفند 1394
شهدا شرمنده ایم.....

افسران - شهدا شرمنده ایم.....



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: شهدا ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 17 اسفند 1394
حــزب الله را بُـــزرگ بـشمآریـد ...!

افسران - ◄ حــزب الله را بُـــزرگ بـشمآریـد ...!



:: موضوعات مرتبط: ارتش , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: ارتش , حزب الهی های ارتش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : دو شنبه 17 اسفند 1394
نتیجه معاشرت بادشمن......

افسران - نتیجه معاشرت با دشمن...



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: آیت ا , , , بهجت، اسوه عرفان واخلاق , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 12 اسفند 1394
سرتیپ اسماعیلی: شهدای مدافع حرم مدافع عقیده و اعتقاد هستند
در دیدار خانواده شهید عزیزی؛
سرتیپ اسماعیلی: شهدای مدافع حرم مدافع عقیده و اعتقاد هستند
 
سرتیپ اسماعیلی: شهدای مدافع حرم مدافع عقیده و اعتقاد هستندشهیدخبر(شهیدنیوز): فرمانده قرارگاه پدافند هوایی گفت: شهدای مدافع حرم مدافع عقیده و اعتقاد هستند و از مرزهای دینی ما دفاع می‌کنند؛ چرا که دشمنان ما سعی می‌کنند وجه دین را خدشه دار کنند.
  

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا(ص) با خانواده شهید مدافع حرم سرگرد پاسدار «مهدی عزیزی» دیدار کرد.

امیر «فرزاد اسماعیلی» در این دیدار ضمن تبریک و تسلیت به خانواده این شهید اظهار کرد: شهدای مدافع حرم مدافع عقیده و اعتقاد هستند و از مرزهای دینی ما دفاع می‌کنند؛ چرا که دشمنان ما سعی می‌کنند وجه دین را خدشه دار کنند.

وی گفت: جوانانی که امروز در راه اسلام و اعتقادات دینی ایستاده‌اند و گوهر ارزشمند جان خود را در راه دفاع از حریم اهل بیت (ع) نثار می‌کنندجوانانی هستند که شاید وجود مقدس امام راحل (ره) را درک نکرده باشند اما با تبعیت از مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در راه دفاع از اسلام تلاش می‌کنند.

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا(ص) افزود: در کشوری که دعای خانواده شهید وجود دارد هیچ کس نمی‌تواند به موقعیت این کشور صدمه وارد کند.

اسماعیلی با اشاره به ماجرای هواپیماهای آمریکایی که برای مسئله تفنگداران دریایی از ناو برخاسته بودند خاطرنشان کرد: وقتی با افسر جوان پدافندی در این مورد صحبت کردم که در آن موقعیت حساس به چه موضوعی فکر می‌کردی به من گفت: فقط در آن لحظات تصاویر شهدا در مقابل دیدگانم بود و به اتکا شهدا مقتدرانه با معاندین برخورد کردم. این بیانگر تاثیر عمیق شهدا بر جوانان ماست.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: سرتیپ اسماعیلی- شهدای مدافع حرم- مدافع عقیده ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 9 اسفند 1394
درد دارد...........

افسران - درد دارد...



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: ولی فقیه , رهبرانقلاب اسلامی ایران) , مااهل کوفه نیستیم , , , , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 9 اسفند 1394
آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت !!!
افسران - حیف بی دقت گذشت ...
 
آیت الله مجتهدی (ره) :
آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت !!!
 
حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت !!!
 
تاکه خواستیم یک «دو روزی» فکرکنیم !!!
 
بر در خانه نوشتند ؛ درگذشت ..‌.


:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: آیت ا , , , مجتهدی(ره)، استاد اخلاق وعرفان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 5 اسفند 1394
وصیت شهید

وصیت شهید حمیدرضا اسدالهی

افسران - وصیت شهید حمیدرضا اسدالهی


:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: شهید ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1392
تأثیر مشارکت حداکثری بر امنیت ملی @

ابتدای سال جاری بود که رهبر انقلاب در بیانات خود در حرم رضوی به موضوع برهم‌زدن «امنیت» کشور توسط دشمنان اشاره کرده و فرمودند: «می‌خواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را – که این امنیّت، در منطقه‌ی غرب آسیا که ما در آن قرار داریم، بی‌نظیر است؛ بحمدالله امروز نه در شرق ما، نه در غرب ما، نه در شمال ما، نه در جنوب ما، در هیچ کشوری امنیتّی مانند امنیّتی که امروز بر کشور ما و ملّت ما حاکم است، وجود ندارد – به‌دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت.» از طرفی دیگر، یکی از موضوعاتی که موجب افزایش و تقویت امنیت ملی می‌شود، حضور گسترده‌ی مردم در انتخابات است که رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود در این‌باره فرمودند: «همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب می‌شود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند.»



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: انتخابات , رهبری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
سفارش شهید مطهری به فرزندش علی مطهری

فرزند عزیزم ، نور چشم مکرم ، آقای علی مطهری

از خداوند متعال سلامت و موفقیت و حسن عاقبت تو را مسئلت دارم .

فرزند عزیزم ، در انتخاب دوست و رفیق فوق العاده دقیق باش که مار خوش خط و خال فراوان است ، همچنین در مطالعه کتابهایی که به دستت می رسد .

بر اطلاعات اسلامی و انسانیت بیفزا .

حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می کشد مضایقه نکن و ثوابش را هدیه روح مبارک حضرت رسول اکرم (ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است انشاءالله .

لازم به یادآوری نیست که در انجام فرائض نهایت دقت را داشته باش ...

 

والسلام علیکم و رحمة الله

مرتضی مطهری

56/2/19

 


شیخ شهید ، انتشارات صدرا


:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: سفارش شهید مطهری به فرزندش علی مطهری ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
شیرینی و خانواده

جعبه شیرینی را جلو بُردم و تعارف کردم . یکی برداشت و گفت : <می توانم یکی دیگر هم بردارم؟>

گفتم : <البته، این حرفا چیه؟!>

رسید، یک شیرینی دیگر هم برداشت. هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند، برمی داشت ، اما نمی خورد.

می گفت : <می برم تا با خانم و بچه ها با هم بخوریم.>

به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است که آدم شیرینی های زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند. شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , شهدا , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: شیرینی و خانواده , خاطرات شهید آوینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
با افراد مورد اتهام ننشینید

برخی از انسان ها از نظر اخلاقی و مذهبی انسان های خوبی هستند ولی با افرادی معاشرت دارند که مورد اتهامات اخلاقی می باشند. چنین کسانی چه بخواهند و چه نخواهند باید در انتظار روزی که مورد اتهام قرار بگیرن باشند، چون مردم غالبا انسان را به وسیله کسانی می شناسند که با او معاشر هستند و این بدان جهت است که فکر می کنند اگر این شخص با آنها هم فکر نبود با آنان اینگونه نشست و برخاست نداشت.

بنابراین باید گفت قضاوت مردم چندان هم بی اساس نیست مخصوصا اگر این معاشرت ها تداوم دار و چشمگیر باشد.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: افراد مورد اتهام, اتهامات اخلاقی, معاشرت با افراد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
قیمت انسان

انسان های بلند همت ، هیچگاه خودشان را ارزان نمی فروشند. آنان که در مقابل یک میز و سلام و لبخند و وعده ،خلع سلاح می شوند و سپر می اندازند و دامن اختیار از دست می دهند، قیمت خود را نمی دانند و از نرخ بازار ارزش ها بی خبرند.

اگر دل می بندیم، به چیزی وابسته شویم که بیرزد.

اگر عشق می ورزیم، عاشق چیزی شویم که ما را با ارزش کند، نه آنکه ما را از ارزش بیندازد.

حیف است که دل ها بی در و دروازه باشد و عشق ها و علاقه ها بی هویت و بی شناسنامه.

کاش انسان ها به اندازه ی کالایی که می خرند، در دل بستن ها و محبت پیدا کردن ها هم حوصله و وسواس به خرج می دادند.

کاش عشق ها، این قدر حراج و بی قیمت و بازاری نمی شد کاش عاشقی تا این حد تنزل نمی کرد.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: قیمت انسان, عشق, عاشقی, انسان های بلند همت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 28 بهمن 1394
از خدا اولاد صالح بخواهید

آیت الله مجتهدی تهرانی :

بعضی اولادها آنقدر خوب هستند که نمی گذارند پدرشان کاری انجام دهد. به او می گویند بنشین، من تمام کارها را انجام می دهم.

بعضی از پسرها هم عجیب هستند و اصلا کمک پدرشان نیستند، مادرشان را به نانوایی می فرستند و خودشان با بی غیرتی در خانه می نشینند. خجالت بکشید.

اولادی از خدا بخواهید که کمک شما بکند و به شما خوبی کند و آن اولادهایی هم که کمک پدرشان هستند، عاقبت به خیر می شوند و این اولادها دست به هر چه بزنند، طلا می شود و ثروتمند می شوند.

اولادی بخواهید که در حیاتتان به شما نیکی کند و وقتی هم که از دنیا رفتید ، از خدا برای شما طلب آمرزش کند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: از خدا اولاد صالح بخواهید, پسران بی غیرت, فرزندان بی غیرت, اولادان ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
خدا بعضی افراد را مسخره می کند

روایت دارد کسانی که در دنیا مومنان را مسخره می کنند ، علاوه بر اینکه در همین دنیا سزای این عمل خود را می بینند ، خدا هم آنها را در قیامت مسخره می کند.

حالا مسخره خدا چیست؟

خدا از جهنم درب بهشت را برای آنها باز می کند و می گوید : <بیایید و به بهشت بروید.>

آنها هم خوشحال می شوند ، مدت ها طول می کشد تا برسند به درب بهشت و دوباره به جهنم واژگون می شوند.

این مسخره ی خداست.

این همه آنها جان می کَنند و خود را به درب بهشت می رسانند ، اما خدا آنها را مجددا به جهنم بر می گرداند.


نقل از آیت الله مجتهدی تهرانی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی تهرانی, مسخره کردن خداوند, خدا بعضی افراد را مسخره می کند ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
کیفر ترک عدالت

حسرت در قیامت :

امام صادق (ع) فرمود : ولایت ما جز با عمل به دست نمی آید و به راستی شدیدترین حسرت در روز قیامت از آن مردی است که از عدالت سخن بگوید ولی در عمل بر خلاف آن رفتار کند.1

بدگمانی در جامعه :

در جامعه ای که عدالت در آن برقرار است بدگمانی و سوءظن معنا ندارد و خوب است در همه چیز حمل به صحت شود مگر اینکه خلاف آن ثابت شده باشد.

امام هادی (ع) می فرماید : در دوران غلبه عدالت پیشگی بر ستمگری ، بدگمانی به دیگران نارواست و در زمان چیرگی ستمگری بر عدالت ، اعتماد و خوش بینی به دیگران خطاست ، مگر آن که به بدی یا خوبی کسی علم داشته باشی.2



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: عدالت, عدالت خواه, عدالت جو, کیفر ترک عدالت, حاکم عادل, حسرت در قیامت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
شیوه دعوت به خیر

امام عسکری (ع) فرمود :

هرکس برادر خود را پنهانی موعظه (دعوت به خیر) کند او را زینت داده است و هرکس برادر خود را آشکارا و در حضور مردم موعظه (دعوت به خیر) کند او را تحقیر و ضایع کرده است.1


1. تحف العقول ، ص 489



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: موعظه, دعوت به خیر, شیوه موعظه, شیوه دعوت به خیر, برادر, امام عسکری, تحقیر و ضایع, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
پاداش رازداری

رازداری و کتمان اسرار و پوشاندن عیوب برادران دینی ، آثار مثبت دنیوی و اخروی دارد که در کلام گهربار معصومان به برخی از آن ها اشاره شده است.

امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید :

تا می توانی عیوب و زشتی های مردم را بپوشان تا خدا هم عیب تو را بپوشاند ؛ عیبی که دوست داری از مردم مخفی بماند.1

امام موسی بن جعفر (ع) می فرماید :

کسی که اسرار برادر مسلمان خود را بپوشاند در روز قیامت که جز سایه خدا هیچ سایه ای نیست ؛ زیر سایه عرش خدا قرار می گیرد.2


1. مسائل علی بن جعفر (ع) ، ص 343

2. الامالی ، طوسی ، ص 44



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: رازداری و حفظ اسرار, راز, اسرار, پاداش رازداری, پوشاندن عیوب دیگران, دنیوی و اخروی ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
رخت دامادی

روز 21 مهر 61 عقد کردیم.خیلی خوشحال بودم.روز بعد از مراسم عقد با هم به گلزار شهیدان رفتیم.

او گفت:وقتی برای خواستگاری آمدم،بار سنگینی بر سینه ام حس کردم،این حال من با شنیدن نامت <زهرا> آرام شد و وقتی با ازدواج با من موافقت کردی،همه درهای بسته به رویم گشوده شد.

شب عروسی فامیل دوره اش کردند که لباس نو بپوش و عروسی ات را توی باشگاه بگیر،قبول نکرد و گفت: من از خانواده شهدا خجالت می کشم.

با همان لباس سبز سپاه رفت پای سفره عقد.

سور و سات عروسی هم که جمع شد،کوله اش را برداشت و راهی جنوب شد.


خاطرات شهید عباس کریمی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: مراسم عقد, گلزار شهیدان, درهای بسته, شب عروسی, عروسی شهید عباس کریمی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
ارزش معلم

رسول خدا فرمود: برتری عالم بر عابد مانند برتری من بر کمترین شماست.

سپس فرمود: همانا خدا و فرشتگان و اهل زمین حتی مورچه ای که در لانه است و ماهی دریا بر معلمان خوبی ها به مردم ، درود می فرستند.1

رسول خدا سه بار فرمود: خدایا!جانشینانم را رحمت کن.

پرسیدند: جانشینان تو چه کسانی اند؟

فرمود: آنان که حدیث و سنت مرا [به همگان] ابلاغ می کنند ، سپس آن را به امت من می آموزند.2

نکته : تعلیم برتر از تبلیغ است ، چنان که تحقیق والاتر از تعلیم. معلمان راستین ، تبلیغ عمومی و تعلیم خصوصی را همواره ملحوظ می دارند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: ارزش معلم, معلم و معلمان, تعلیم و تعلم, معلمان راستین, تبلیغ عمومی و تعلیم خصوصی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
آینه جمال انسان و شیطان؛بدتر از شیطان

می گویند:مرد آن است که با دیوها و شیاطین اطراف خود قهر کند و در قهر خویش جهد نماید ، نه در لعنت کردن شیطان.

ابلیس گفت:از چهره ما آینه ساختند و در پیش آدم نهادند ، و از چهره انسان آینه ای ساختند و در پیش ما گذاشتند.

((حال ای انسان))

ما در تو نگریم و بر خود می گرییم ، و تو در ما می نگری و بر خود می خندی.1

شیخ عطار می گوید:

خانه تو خانه شیطان بود

پیش تو دیو لعین رحمان بود2

امام صادق می فرماید:

انسان ها سه گروه هستند ، یک گروه از آن ها ظاهر و صورتشان ، صورت انسانهاست ، اما درون و باطنشان ، باطن شیاطین است.3


1. تذکرة اولیاء ، جلد 2 ، ص 226

2. مظهر العجایب و مظهر الاسرار

3. خصال ، ج 1 ، ص 154 ؛ باب ثلاثه ، حدیث 192



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: آینه جمال انسان و شیطان, بدتر از شیطان, ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : یک شنبه 25 بهمن 1394
چرا امام خمینی گفت: با دلی آرام و قلبی مطمئن از خدمت شما مرخص میشوم؟

افسران - چرا امام خمینی گفت: با دلی آرام و قلبی مطمئن از خدمت شما مرخص میشوم؟ چون اقتدار انقلاب و امام خامنه ای را میدید.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: رهبری , انقلاب ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : شنبه 24 بهمن 1394
حق نا حق
امام على عليه السلام فرمودند :

لا یعابُ المَرءُ بِتَاخیرِ حَقهِ اِنمَا یعابُ مَن اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ؛
برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد ، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد.1


1. الامالی، ج 1، ص 76



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: حق نا حق, احادیث معصومین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 15 بهمن 1394
آقا سید

همه را پسرم صدا می کرد.
به حال و روز بچه ها می رسید.
بعضی از شب ها می دیدیم که بلند شده داره پاهای تک تک بچه ها رو می بوسه ، سپس می رفت و دستشویی ها را تمیز می کرد.
وقتی هم به خط می آمد ، همه روحیه می گرفتیم ، سید اومد ، سید اومد ، آقا اومد ..... .
اینقدر دوستش داشتیم که به احترام سیادتش و آن سیمای علوی و رفتار و کردار علوی ، او را آقا صدا می زدیم.

خاطرات شهید سید مجتبی هاشمی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهید سید مجتبی هاشمی, شهید سید مجتبی هاشمی, آقا سید, شهدا, شهیدان انقلاب اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
كلاس شلوغ

دوست داشتند شاگردها از خودشان نظر داشته باشند ،
به حرف استاد اشكال بگيرند ،
فكر نكنند مطلب همين است كه هست ،
بزرگي گوينده مطلب آن ها را نگيرد و خودشان را نشان بدهند.
هر وقت شاگردها ساكت بودند و فقط گوش مي دادند ، خودشان يكهو بلند مي گفتند:
«اين جا مجلس روضه خواني نيست كه همه سكوت كرده ايد و گوش مي  دهيد.
اين جا درس است. درس يعني اين كه يكي اشكال كند ،
ايراد بگيرد ،
اظهارنظر كند.»
خودشان از بعضي مطالب استادان گذشته با دقت انتقاد مي كردند و
بزرگي آن آدم باعث نمي شد اشكالات حرف را نگويند.
مي گفتند:
«ما كاري به شخص نداريم ،
اين حرف از هر كسي باشد ،
اين اشكالات به آن وارد است.»

به نقل از عميد زنجاني



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
اعجوبه

امام براي خواستگاري من آمده بودند تهران.
هشت روزي مي شد كه در خانه پدرم بودند.
منتظر بودند تا من جواب بدهم و بعد خانه اي كرايه كنند و عروسي بگيريم.
خانه آيت الله كاشاني و پدرم در يك كوچه بود.با هم دوست بودند.
آقاي كاشاني توي همان هشت روزي كه تازه امام را ديده بود، به پدرم گفته بود:
« آقاي ثقفي! اين اعجوبه را از كجا پيدا كرده اي؟»

به نقل از خديجه ثقفي (همسر امام)



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی, جمهوری اسلامی ایران, خاطرات خدیجه ثقفی, خدیجه ثقفی, همسر امام خمینی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
گل

تولد حضرت مسيح نزديك بود.
گفتند:  «همسايه ها با اين رفت و آمد هاي ما خيلي اذيت شدند، از طرف من برايشان هديه بگيريد، بفرستيد و به خاطر شلوغي  ها معذرت بخواهيد.»
بچه ها چند جعبه شكلات و شيريني گرفتند و آوردند.
پرسيدند: «هدايا چيست؟ نشان شان داديم.»
گفتند: «گل هم كنارشان بگذاريد. خارجي ها گل خيلي دوست دارند.»
همان شب كريسمس هدايا را به همسايه ها داديم.
فرداي آن روز خيابان پر از خبرنگار و اهالي محل بود.

به نقل از مرضيه حديده چي (دباغ)



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: تولد حضرت مسیح, تولد حضرت مسیح و تبریک امام خمینی, خاطرات امام خمینی, ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
کلمه

با عجله فرستادند دنبال پسرشان، احمد آقا.
احمد آقا سراسيمه آمد.
گفتند: «نامه من را كه براي صداوسيما فرستاديد، دوباره سريع بياوريد اين جا.»
نامه را كه پس آوردند، امام ظرف پنج ثانيه، فقط كلمه اي را خط زدند و كلمه اي ديگر گذاشتند.
همين.
بقيه مبهوت نامه را نگاه مي كردند.
نامه براي پاسدارها بود.
امام قبلا آخر نامه نوشته بودند: «با همه توانم به شما دعا مي كنم»
حالا «همه» را خط زده بودند و گذاشته بودند: «با بيشترين توانم».
خيلي ساده گفتند: «ديدم ممكن است با همه توانم دعا نكنم.
براي همين گفتم نامه را بياوريد تا درستش كنم.»

به نقل از دختر امام



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, امام خمینی, دختر امام خمینی, انقلاب اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
ای والله آخوند

تپه با صفايي به نام «بوجه» در خمين است كه ايام عيد جوان ها در آن جا تفريح مي كنند.
روزي امام آن جا بودند، سرهنگي كه گويا امام را نمي شناخت به سراغ ايشان آمد و
گفت: «آخوند، تو براي چي به اين جا آمدي؟» امام فرمودند: «من هم آمده  ام تفريح كنم.»
سرهنگ گفت: «تو اهل كتاب و علمي، تفريح مي خواهي چه كار؟»
بعد امام را محكم گرفت و
امام گفتند: «خب حالا كه مي خواهي كشتي بگيري، صبر كن تا من هم آماده شوم.»
امام كه در آن زمان جوان تر بودند، با او كشتي گرفتند و ضربه فني اش كردند.
سرهنگ با حيرت گفت: «اي والله باورم نمي شود كه آخوندها هم از اين كارها بلد باشند.»

به نقل از آيت الله خلخالي



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی, انقلاب اسلامی ایران, خاطرات آیت الله خلخالی, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
برگردید

در نجف رسم بود كه وقتي علما و استادان راه مي رفتند ، عده  اي هم براي احترام به دنبال آن ها حركت مي  كردند.
امام از اين كار خيلي بدشان مي آمد و اجازه نمي دادند كسي دنبال شان باشد تا مردم بفهمند كه ايشان شخصيتي است.
دوست داشتند خودشان ساده راه بروند.
يك شب هم كه ما براي اين كه ازشان محافظت كنيم يواشكي رفتيم پشت سرشان ، تا سر كوچه رسيدند.
يكهو برگشتند و گفتند: «همه تان برگرديد!»

به نقل از اكبر محتشمي



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: خاطرات امام خمینی, یاران امام خمینی, خاطرات انقلاب اسلامی, انقلاب اسلامی ایران, امام خمینی, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
دروغ در رشته های گوناگون

کاش معلم ادبیات می گفت صدبار بدی دروغ را بنویسید تا زشتی اش یادتان نرود.
کاش معلم نقاشی دروغ را می کشید و به ما نشان می داد.
کاش معلم زیست شناسی دروغ را تشریح می کرد و می گفت قلبش پُر از خار است.
کاش معلم شیمی می گفت دروغ با زمان رسوب نمی کند.
کاش معلم فیزیک شدت جریان دروغ را اندازه می گرفت و می گفت هر مقاومتی دروغ را نابود می کند.
کاش معلم جبر با یک معادله ی چند مجهولی بالاخره دروغ را پیدا می کرد؛و به ما می گفت درجه منفی اش چند است.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: دروغ, دروغ در رشته های گوناگون, دروغ از زبان معلمان, دروغ درس و رشته, دروغ و دروغگو, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
سعه صدر

حاج اسماعیل فرزند چهارم و حافظ نصف قرآن ، نهج البلاغه و دو جلد از اصول کافی بود.
شعور سیاسی و معنوی بالایی داشت و مدال شاگردی شهید بهشتی را به سینه داشت.
سعه صدر و متانت بالای او بود که اونو از سایر برادرانش متمایز می کرد.
یکی از بچه محل ها به شهید بهشتی توهین کرده بود و گرایش به سازمان مجاهدین داشت.
با چندتا از بروبچه ها تصمیم گرفتیم که اونارو بزنیم و از محل بیرونشون کنیم.
حاج اسماعیل وقتی قضیه رو فهمید جلوی ما رو گرفت و گفت:
شما حق ندارید کسی رو بزنید.اگه حرف دارید برید بزنید و با منطق باهاشون برخورد کنید.
خودش رفت و باهاشون حرف زد و اونها هم از کرده ی خود پشیمون شدن.

خاطرات شهید اسماعیل افراسیابی



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: سعه صدر شهدا, سعه صدر شهید اسماعیل افراسیابی, سعه صدر حاج اسماعیل, شهید افراسیابی و مجاهدین خلق, شهید افراسیابی و منافقین, شهدا و منافقین, برخورد شهدا, شهید حاج اسماعیل افراسیابی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
دو رکعت

شب پانزده خرداد سال 42،مامورها ريختند توي خانه، مرا گرفتند،بردند سوار ماشين بزرگي كردند.
توي راه يك نفرشان نشسته بود يك طرف من، تكيه داده بود به بازويم و گريه مي  كرد.
آن يكي هم مرتب شانه ام را مي بوسيد.
گفتم: «من نماز نخوانده ام. جايي نگه داريد تا وضو بگيرم.»
گفتند: «اجازه نداريم.»
گفتم: «شما كه مسلح هستيد، من هم كه سلاح ندارم، يك نفر هم كه بيشتر نيستم.»
گفتند: «اجازه نداريم.»
گفتم: «خب دست كم نگه داريد تا تيمم كنم.»
ماشين را نگه داشتند ، ولي اجازه پياده شدن ندادند.
همان طور از توي ماشين خم شدم، دستم را زدم زمين و تيمم كردم.
نمازي هم كه خواندم، پشت به قبله بود، چون كه از قم مي رفتيم تهران و قبله در جنوب بود، ولي كسي چه مي داند، شايد خدا فقط همين دو ركعت نماز را از من قبول كند.

به نقل از دختر امام



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: دو رکعت, خاطرات امام خمینی, امام خمینی, امام خامنه ای, خاطرات انقلاب اسلامی, دهه فجر, دختر امام, انقلاب اسلامی ایران, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
عادت های امام خمینی(ره)

عادت داشتند:

•  راست راه بروند، حتي وقتي باران مي آمد.
•  وقت راه رفتن گوشه عبايشان را با يك دست بگيرند تا باد آن را پس و پيش نكند.
•  قبل از اين كه بروند بيرون يا هر وقت از جايشان بلند مي شوند، خودشان را توي آينه نگاه كنند.
•  موقع قدم زدن، كار ديگري هم بكنند (به راديوهاي خارجي گوش كنند يا زيارت عاشورا بخوانند).
•  ريش هايشان را به دقت شانه كنند و بعد بروند حسينيه.
•  مثل سايه وضو بگيرند و كارهاي نماز شب شان را انجام بدهند تا كسي بيدار نشود.
•  لباس سفيد بپوشند.
•  سر سفره براي هر چيزي يك قاشق جدا داشته باشند: براي ماست جدا، خورش جدا...
•  تا مي رسند خانه، عمامه و عبايشان را دربياورند، تا كنند و رويش پارچه سفيد بكشند.
•  موقع بيرون رفتن، روي كفش هايشان دستمال بكشند.
•  تا خانم شان سر سفره نمي آمد، دست به غذا نمي زدند.
•  اجازه نمي دادند خدمتكارهاي خانه، خارج از صف، چيزي بگيرند. آن ها هم بايد مثل بقيه مردم در صف مي ايستادند.
•  روزي سه بار، و هر بار دقيقا نيم  ساعت پياده روي مي كردند.
• هيچ وقت به خانم شان نگفتند: «يك ليوان آب به من بده». ولي چون مي دانستند خانم فراموش مي كند قرصش را بخورد، خودشان مي رفتند آب و قرص را برايش مي آوردند.
•  دعاي كميل و مناجات شعبانيه را از بقيه دعاها بيشتر دوست داشتند.
•  وقتي در فرانسه بودند، تمام سعي شان را مي كردند كه قانون آن  كشور را اجرا كنند.
•  نسبت به اسراف كاغذ خيلي حساس بودند. توي كاغذ  تمام سفيد معمولا چيزي نمي نوشتند. حتي شعرهاي شان را هم در حاشيه هاي روزنامه مي نوشتند.
•  بچه ها را خيلي دوست داشتند. مي گفتند آن ها جديد العهد ملكوتي اند.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: عادت های امام خمینی, خاطرات امام خمینی, انقلاب اسلامی ایران, دهه فجر, جمهوری اسلامی ایران, خاطرات انقلاب ایران, امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394
امام خمینی بدشان می آمد

بدشان می آمــد :

• از روشن ماندن چراغ اضافي؛ حتي يك بار در جواب يكي از اطرافيان كه گفت: مي گويند در روشني اسراف نيست. گفتند: بي خود مي گويند.

• كسي در حضورشان از ديگري صحبت كند؛ سر كلاس هاي شان با جديت مي گفتند: اين جا از كسي حرف نزنيد.

• از ريخت و پاش اضافي؛ هر وقت كسي حرفي از اضافه كردن وسايل خانه يا تعمير قسمت هايي از منزل مي زد مي گفتند: انجام اين نوع كارها بماند براي بعد از مرگ من.

• از اين كه بخواهند از او بت بسازند؛ دور و بري ها مي خواستند براي ورودشان فرودگاه را فرش كنند، مي گفتند: مگر مي خواهند كورش را وارد ايران كنند.

• از بي توجهي به بچه ها؛ تا جايي كه يك بار در جمعيت عظيمي كه خدمت ايشان آمده بودند به مادري كه حواسش كاملا پرت امام بود اشاره كردند: هوا سرد است بچه  سرما نخورد.



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , اجتماعی , مذهبی , ,
:: برچسب‌ها: امام خمینی, خاطرات امام خمینی, خاطرات انقلاب ایران, جمهوری اسلامی ایران, انقلاب اسلامی ایران, دهه فجر, امام خامنه ای, سیدعلی خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : چهار شنبه 14 بهمن 1394